دوستان گرامی، وقتی که این نامه را می خوانید، مأموریتم در کشور افغانستان را به پایان رسانده و این سرزمین را به سوی وطن خود ترک کرده ام. از اینکه نرسیدم یکی یکی با شما خداحافظی کنم و سپاسگزاری خود را ابراز کنم خیلی معذرت می خواهم.
وقتی که این سرزمین را وداع گفتم، چشمان من پر از اشک بود. افغانستان کشوری بود که اولین مأموریت من به حیث سفیر کبیر در اینجا انجام شد و در اینجا مورد پذیرایی و کمک گرم و دوستانه از طرف ملت و دولت افغانستان قرار گرفتم به قدری که عمیقاً طولانی، پهنا و گستردگی دوستی دو کشور را حس کردم و به افتخار و مسئولیت خود به حیث سفیر کبیر چین پی بردم.
به عنوان نماینده رئیس جمهور شی جین پینگ، دستورات رئیس جمهور و حکومت چین را اجرا و تفاهمات رئیس جمهور شی جین پینگ با رئیس جمهور اشرف غنی را عملی می کردم. عنایت رئیس جمهور شی به کشور افغانستان و توجهات رهبران و سکتورهای مختلف حکومتهای دو کشور من و همکاران سفارت را تشویق و هدایت می کرد تا برای انکشاف روابط چین و افغانستان با تمام نیرو کوشش کنیم.
در 573 شب و روز گذشته من و همکاران سفارت علی رغم خطرات و مشکلات به شش تا ولایت سفر کردیم و با بیش از هزار تن دوست از اقشار مختلف این کشور ملاقات داشتیم تا اینکه سهمی در توسعه روابط مشارکت استراتژیک دو کشور داشته باشیم و خدمتی به اشتراک مشترک دو کشور در ساخت کمربند و راه انجام دهیم و مساعدتی به صلح و بازسازی و رفاهی مردم افغانستان به عمل آوریم.
آنچه در خاطرات من به طور محکم مانده کارهای “کوچک” است. مثلاً صادرات جلغوزه افغانستان به چین آغاز شده است، صد تن کودک مبتلا به بیماری مادرزاد قلبی افغان به چین سفر کرده و شفا یافته اند، یکی از گروپ های آکروباسی چینایی به افغانستان آمده و برای کودکان بی سرپرست نمایش داده اند، نوجوانان افغانی که در کوهستان دوردست زندگی می کنند به آرزوی درآغوش گرفتن پاندا رسیده اند. همه این کارها از نتایج زحمت و کوشش همکاران سفارت و حکایتگر عشق بی انتهای ملت چین نسبت به مردم افغان می باشد.
آنچه بیش از همه من را به سرور انداخته به امضا رسیدن تفاهمنامه همکاری در مبارزه با تروریزم توسط وزرای امور خارجه کشورهای چین، افغانستان و پاکستان است. آنچه بیش از همه من را به اندوه انداخته کشته شدن یکی از متخصصان کشاورزی افغانستان در یک حمله تروریستی در یک روز قبل از رفتن وی به چین برای کسب آموزش است که در آخرین لحظات حیات فرم خون آلود درخواست ویزه چین هنوز در دست داشت.
آنچه بیش از همه من را به شوک انداخته شعار بالای موزیم ملی افغانستان که درآمده است: تا فرهنگ زنده باشد ملت جاودان می ماند و مجموعه آثار تاریخی هزارساله و درخشان افغانستان است که از بلاهای زیادی در امان مانده و در نمایشگاه های تدویر شده در چین به معرض بازدید عموم قرار گرفت.
آنچه بیش از همه من را غرق زیبایی خود ساخته آرامش و رنگ آبی بندامیر ولایت بامیان و مردم بی نهایت پاک و مهربان دهلیز واخان است.
آن کسی که بیش از همه احترام من را کسب کرده کاظم علی کارگر باسابقه سفارت چین است که ده ها سال همواره به مسئولیت خود وفاداری می کرده و به زور و ظلم تن نمی داده و بدون هیچ ادعا به کار خود ادامه می دهد.
آنچه بیش از همه مورد علاقه من قرار گرفته نقاشی های کودکان معلول هنرستان کابل است که با وجود ساده گی فن از عمق و غم فراتر از سن و سال شان برخوردار است.
کودکان افغان استند که بیش از همه باعث نگرانی من می شوند. آیا کودکان علاقه مند به وو شو در ولایت هرات هنوز به تمرین می پردازند؟ آیا اعمار مکتب دوستی چین و افغانستان در مزارشریف می تواند در سال روان به اتمام رسد؟ آیا محصلین کمپ بی جاشدگان چهارراهی قنبر در زمستان آینده می توانند از اتاقهای کلاس مجهز به سیستم معیاری گرمایش و پنجره ها بهره مند شوند؟ آیا کودکان بی سرپرست پرورشگاه شمسه در سال روان می توانند دوباره از نمایش هنری چینایی لذت ببرند؟ آیا دختران مکتب پغمان هنوز هم زیر خیمه درس می خوانند؟ آیا پسران کنار بند قرغه هنوز هم مصروف ماهیگیری و شنا هستند؟
صلح مانند هوا در صورت وجود نامحسوس است و در صورت نابودی زندگی میسر نیست. مردم افغان بخصوص کودکان این کشور از بس از جنگ رنج برده اند و دردهایی که قابل تحمل زندگی نمی باشد را متحمل شده اند که نمی بایست اینطوری باشد. کوشش های من و دوستان چینایی برای همین است که کودکان افغان بتوانند مانند همسالان چینایی خود از کودکی شاد و سلامتی و سعادتمند برخوردار باشند و با نشاط به مکتب بروند و به سلامتی به منزل برگردند.
عمیقاً برای دوستان افغان آرزوی نیک دارم و آرزومندم صلح هرچه زودتر ایجاد شود و کلگی سالم و سلامت باشند. دلم برای دوستان تنگ خواهد شد.