مرسل سیاس؛ فعال حقوق بشر
در این مطلب که برای صفحه ناظران بیبیسی فرستاده شده بود، نویسنده معتقد است که تجلیل از ۸ مارچ؛ روز جهانی همبستگی زنان در افغانستان محدود به مراسم رسمی و “نمادین” است. به عقیده نویسنده، تجلیل از روز زن باید به چالش کشیدن واقعیتهای زندگی زنان افغانستان باشد.
«انتخاب کنید که به چالش بکشید»، شعار سال ۲۰۲۱ سازمان ملل متحد برای ۸ مارچ؛ روز جهانی همبستگی زنان است. شما که زن هستید، مدافع حقوق زن هستید، فمینست هستید و یا مدافع حقوق بشر هستید چه چیزهایی را به چالش کشیده اید؟ زمانی که نامی از زن افغانستانی و یا زنان محصور در جغرافیایی به شدت بسته و مردسالار برده میشود، تصویری که شما از زن افغانستانی مقابل چشمتان نقش میبندد از چه کسی است؟ کیها را به چالش کشیدید؟ آیا به چالش کشیدن سبب تغییری در عرف نابرابر و جامعه مردسالار شده است؟
جشن گرفتن روز جهانی زن در کابل و دو سه شهر بزرگ دیگر، هدیه دادن به کارمندان زن و غذای چاشت، دورهم جمع کردن کاری ساده و نمادین است.
روز زن گفتن و مبارک گفتن، جمع کردن چند نفر زن تحصیلکرده برای جشنهای نمادین از طرف وزارتخانهها و ادارات، هدیه دادنها و عکس گرفتن با کف زدن برای وزیران، نمایندگان پارلمان و مقامها کاری ساده، بیدغدغه و بیچالشترین نوع تجلیل است. این نمایشها تنها میتواند در دو سه شهر کلان همهمه برپا کند و سرویسهای خبری رسانهها را برای یکی دو روز پر بسازد، اما آیا واقعاً کسی جسارت یکی زنان را که در مناطق شرقی در یکی از همین مراسم ارج گذاری از روز زن گفته بود: «هر کسی که میگوید زن ناقص العقل است خودش ناقصالعقل است». و مورد تحریم و فشارهای مختلفی از سوی شورای علما (روحانیان) افغانستان قرار گرفت را به یاد دارد؟ علاوه بر مردان، حتی زنان حاضر در آن مراسم نیز او را به توهین به حدیث پیامبر اسلام متهم کردند که بعداً حرفهایش برای حفظ جان و آبرویش توجیه و تعبیر و حتی عذرخواهی از شورای علمای ولایت کنر گردید. بعد از گذشت سالها در شورای علما و در کنر از این تحریم و این عذرخواهی با افتخار یادآوری میشود.
زمانی میتوانیم جامعه را جامعه باز، مترقی و دیموکرات و مزین با ارزشهای حقوق بشری بدانیم که تمایز و تفکیکهای جنسیتی را به حداقل برسانیم. در جامعهای که در کارگاه آموزشی، وقتی نوبت معرفی اشتراک کنندهها میرسد سه زن کارمندی که در ردیف نخست دور میز نشسته اند، جرأت نمیتوانند که قبل از همکار مرد خود را معرفی کنند و شروع معرفی از نفر چهارمی که مرد است آغاز میشود.
زمانی که به دروازه یکی از نهادهای معتبر دولتی با کارت رسمی، مکتوب رسمی و لباس رسمی میرویم و در مخابره صدا میکنند «یک مرد است و یکی دیگه هم همرایش» اوج فاجعه را میتوان دید. میتوان درک کرد که چقدر فاصله وجود دارد تا مردم بفهمند زنان هم وجود دارند، و متعلق و وابسته و چسپیده به یک انسان دیگر نیستند. ببینید! زنان حضور دارند، راه میروند، فعالیت میکنند، خودشان هستند اگر بگویی یک مرد و یک زن و یا دو نفر هیچ مشکلی ندارد، زمین و آسمان به هم نمیخورد، فقط به حیث انسان شناختش کافیست، نه بیشتر نه کمتر.
زمانی که با کارمندان زن در یکی از ولایتها به صرف غذای چاشت میرویم و تا چشم برهم زدن زنان را نمیتوانی پیدا کنی بعد دنبال میکنی صاحب هوتل میگوید فلان جا نشسته بعد میبینی حقیرترین قسمت هوتل با چادرهای چرک و کهنه پوشانده شده و زنان کارمند نیز تن به نشستن در چنان جایی داده اند، میفهمیم که چقدر راه مانده برویم تا به برابری برسیم.
امیدی هست؟
شعار سردادن، دعوت چند زن آوازخوان، مدل، تیک تاکر، زنان با دنبالکنندههای زیاد در شبکههای اجتماعی به مناسبت روز زن دردی از زنان ولایت کنر که همیشه در خانهاند و در شهر اثر و نشان کمی از آنها، بیرون از خانه میبینی دوا نمیکند.
تحفه دادن چادری و دعوت به غذای چاشت و گرفتن چند عکس از محفلها برای شبکههای اجتماعی و سایتهای رسمی، لگدی از فرق فرخندهها، سنگی از تن رخشانهها، گلولهای از جسم ملالهها و مینهها برنمیدارد. تبریکی روز زن اشک را از چشم مادری را که فرزندش کشته شده و با شکم گرسنه یتیمان بجا مانده در بدخشان خشک نمیکند.
روز قدردانی از زنان روزی است که زن کنری که اکنون با چادری به سر و لباس نظامی به تن در نیروهای ویژه مسلح به عملیات علیه پناهگاههای داعش میروند، دیگر با خاطر آسوده بدون ترس از به دست باد سپردن چادری به سر کار برود. برای من روز قدردانی از زن لغمانی روزی است که دیگر از میان کارگاه آموزشی با چادری در لغمان برای پیگیری قضیه زنان دیگر با کودکی در آغوش که هیچکس در خانه مسئولیت نگهداریاش را به عهده نمیگیرد، برای اینکه نتوانیسته در کارگاه شرکت کند مجبور به معذرت خواهی نباشد. زن سرباز کودکستانی داشته باشد تا کودکاش را بگذارد و با خاطری آسوده و با شهامت و غرور در لباس نظامی برود.
قدر زنان زمانی دانسته شده که طفل پامیری با تریاک به خواب نرود و مادر برای سیر کردن شکمش کیلومترها راه را بر سر الاغ نپیماید. روز قدردانی از زنان روزی است که دولت تامین اجتماعی را به بهترین شکل آن به زنان برساند. خانوادههای دختران دارای معلولیت از حداکثر امکانات و سهولتها برای افراد معلول بهرهمند شوند و همه دغدغهشان به ازدواج درآوردن دختر دارای معلولیت برای رد کردن او از سر خودشان نباشند.
با شعار امسال سازمان ملل متحد، من زنانی را به یاد میآورم که برای زنده ماندن، برای استقلال مالی، برای اعلام حضور مورد اهانت قرار گرفتند، مورد توهین و فحاشی قرار گرفتند؛ اما با آن هم ناامید نشدند و برای زنده ماندن، زندگی کردن و رنگ بخشیدن به زندگی به چالش کشیدند.
زنی منتقد که در پارلمان مورد بدرفتاری کلامی قرار گرفت. زنی که از دورترین ولایت به کابل میآید و پرونده ازدواج بدل در سیزده سالگی را با هزاران توهین و تحقیر دنبال میکند و ناامید نمیشود.
زنی که دستهایش از بافتن قالی در بامیان زخم و آبله زده و باز هم برای کسب درامد به بافتن ادامه میدهد. زنی که در کوههای نورستان حیوانات را به چراگاه میبرد. زنی که به دلیل تفاوت لباس و تیپ اش مجبور به ترک افغانستان شد.
زنی که به دلیل درخواست تفریق، رئیس دادگاه فامیلی به او میگوید: «کی را پیدا کردی که از شوهرت جدا میشویی؟»
زنی که برای به راه انداختن زندگی به تنهایی و بدون هیچ پشتیبانی شروع به تجارت با همه سختیهایش کرد، و همه زنان سرزمینم. زنانی که در محدودترین شرایط با کمترین امکانات و بلندترین خشونتها و تهدیدات برای زنده ماندن، برای شناختن حق شان و برای روی پا ایستادن خودشان میجنگند. زنانی که همیشه دست دوم دیده میشوند، «جنس دوم».