گاهی پیش میآید در میانه روز دیگر توان انتخابکردن نداریم. از صبح پیدرپی تصمیم گرفتهایم و از جایی به بعد در موقعیت تصمیم گیری، یا آن را به دیگران واگذار میکنیم یا به تأخیر میاندازیم. اضطراب ناشی از تصمیمگیری در کسانی رایج است که باید بهطور پیوسته تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. این نشانه پدیدهایست بهنام خستگی تصمیم گیری. در این مطلب شما را با نشانههای خستگی تصمیم گیری و تأثیر آن در کاهش بهره وری و انگیزه آشنا میکنیم. همچنین توصیههایی برای کاهش آن ارائه میکنیم. با ما همراه باشید.
خستگی تصمیم گیری چیست؟
اصطلاح خستگی تصمیم گیری یا خستگی تصمیم را نخستین بار داکتر «(رُی باومیستر (Roy F. Baumeister)» روانشناس اجتماعی، بر اساس نظریه «تهیشدن نفس» فروید بهکار برد. تهیشدن نفس همراه با کاهش اراده و مدیریت رفتار است. برمبنای مقالات «باومیستر»، خستگی ذهن اراده و اختیار را از بین میبرد!
مثلاً پس از یک روز شلوغ، پر از تصمیمگیریهای ریز و درشت، به خانه میرسید. همسرتان از شما میپرسد: «شام چی میخوری؟» و شما با گفتن «هیچ»، خودتان را راحت میکنید! این پاسخ بر توانایی و بهرهوریتان تأثیر میگذارد، زیرا جسم و ذهنتان تغذیه نمیشود. گزینه دیگر این است که انتخاب را بهعهده همسرتان بگذارید یا از منوی رستوران یا تهیهغذای سر کوچهتان غذایی را تصادفی سفارش دهید. این کار را انجام میدهیم چون خستهایم و برایمان سادهتر است که تصمیمگیری را به دیگری یا به تصادف واگذار کنیم! «باومیستر» در کتاب «اراده: بازکشف بزرگترین قدرت انسان» چنین نتیجه میگیرد: «تصمیمگیری همان ارادهای را به کار میگیرد که نهگفتن به شیرینی و مواد مخدر».
یکی از عوامل خستگی تصمیم گیری در دنیای امروز، پرسشهای پیوسته از ابزاری به ابزار، و از وظیفهای به وظیفه دیگر است. در میانه روز و حتی در ساعت کاری، ایمیلهایمان را چک میکنیم، ناگهان تصمیم میگیریم سری به واتساپ بزنیم، بعد هم عکسهای پیدرپی را در اینستاگرام تماشا میکنیم. این میزان از تغییر روند، نهتنها تمرکز را از بین میبرد، بلکه با هر بار تصمیمگیری بخشی از نیروی اراده ما تحلیل میرود.
همین حالا فکر کنید و ببینید هر روز حتی پیش از ترک خانه، چه تعداد تصمیم خُرد میگیرید، چه بپوشیم، کره یا پنیر، مربا یا عسل، تخممرغ چطور است، شیر یا چای و … . به اینها، تصمیمهای بزرگ و کوچک کاری را اضافه کنید. حتی مؤدب بودن خودش یک تصمیم است. بهنظر سرگیجهآور است! عجیب نیست اگر در میانه روز پس از صدها و حتی شاید هزاران تصمیم، احساس خستگی کنیم.
در تحقیقی، بیش از ۱۱۰۰ پرونده بررسی آزادی مشروط در آمریکا بررسی شد. در نتیجۀ این تحقیق، آنچه بیشترین نقش را در صدور حکم آزادی مشروط داشت، جرم، سابقه یا سنگینی حکم مجرم نبود، بلکه زمان بررسی پرونده بود! ۷۰ درصد زندانیانی که صبح اولوقت برای بررسی پروندهشان حاضر شده بودند، حکم آزادی مشروط گرفته بودند. در مقابل، ۱۰ درصد زندانیانی که پروندهشان دیرتر بررسی شده بود، حکم آزادی مشروط گرفتند.
فرقی نمیکند چقدر منطقی و باملاحظه باشیم؛ گرفتن تصمیمهای پیدرپی ذهن را خسته میکند. مشکل اینجاست که برخلاف خستگی جسمی که متوجه آن میشویم، اغلب حواسمان نیست که دچار خستگی تصمیم گیری شدهایم. خسته و درمانده میشویم و دیگر به چیزی اهمیت نمیدهیم. بدون اینکه متوجه باشیم، گزینه «هرچه بادا باد» را انتخاب میکنیم.
خستگی تصمیم روشن میکند که چرا آدمهای منطقی نمیتوانند در برابر پیشنهاد خرید پوشش ضد زنگ برای ماشین نویشان مقاومت کنند!
تحقیقاتی بسیاری انجام شدهاند اما نتوانستهاند بهطور دقیق تأثیرات خستگی تصمیم گیری را مشخص کنند. تحقیقی که اخیراً «کارول دوک(Carol Dweck)» روانشناس پوهنتون استانفورد انجام داده است، نشان داد که تنها باور به اینکه اراده بیشتر داریم، حتی در هنگام خستگی تصمیمگیری، توانایی گرفتن تصمیم بهتر را تقویت میکند.
البته «دوک» تأکید میکند: «منظور این نیست که نیازی به بازیابی پیوسته انرژی برای کارهای دشوار نداریم؛ فقط یادآوری میکنیم که انسان ممکن است منابعی در اختیار داشته باشد که از آنها آگاه نیست»!
توصیه هایی برای اجتناب از خستگی تصمیم گیری
حالا میدانیم خستگی و ناتوانی بعد ازظهرها ناشی از بیارادگی یا نداشتن تعهد نیست، بلکه بهدلیل خستگی تصمیم گیری است. اگر در شغلتان پیوسته در حال تصمیمگیری هستید، بیتردید پس از مدتی خسته میشوید و تصمیمهای نامناسب میگیرید. مشکل هم تنها با تکرار «تو خسته نیستی!» حل نمیشود.
باید به دنبال راههایی برای مقابله با خستگی تصمیمگیری باشیم. هرچند تأمین قند خون به حفظ نیرو کمک میکند، اما روشهای دیگر برای مقابله با خستگی تصمیم گیری وجود دارد. این روشها شامل توصیههای گوناگون میشوند، از تقویت اراده و افزایش تمرکز گرفته تا اطمینان از حفظ سطح بالای انرژی در طول روز.
۱. تصمیمهای روزمره را کمتر و سادهتر کنید
«باراک اوباما» (رئیسجمهور پیشین آمریکا) و «مارک زاکربرگ» (شریک بنیانگذار و مالک فیسبوک) تقریباً هر روز لباسی تکراری میپوشند! اوباما در دوره ریاستجمهوری، کتوشلوار سرمهای یا خاکستری میپوشید. زاکربرگ معمولاً شرتی خاکستری به تن میکند. اوباما در مصاحبهای در سال ۲۰۱۲ گفت: «من یا لباس سرمهای میپوشم یا خاکستری. سعی میکنم انتخاب را به ۲ گزینه محدود کنم! دوست ندارم درباره خوردن یا پوشیدن، تصمیم بگیرم؛ چون تصمیمگیریهای بسیاری بهعهدهام است»!
زاکربرگ با الگوبرداری از «استیو جابز» که همیشه لباسی مشابه میپوشید، همین کار را میکند. او در مصاحبههای گوناگون تأکید کرده است که ترجیح میدهد توان ذهنیاش را صرف تصمیمهایی مانند چگونگی خدمت به آدمها کند تا تصمیمهای خُرد و بیاهمیت.
تعیین برنامه مشخص روزانه یا برنامه غذایی هفتگی نمونههایی از سادهسازی هستند. با کاهش تصمیمگیریهای روزمره، نیروی بیشتری برای تصمیمهای مهمتر باقی میماند.
۲. برای ساعات آغازین روز اولویتبندی درستی داشته باشید
مانند داستان قاضیها، ما هم در آغاز روز بهتر تصمیم میگیریم. در آغاز روز و پیش از کارهای دیگر، به کارهای مهم (شخصی یا کاری) رسیدگی کنید.
یکی از فنون سودمند این است که فهرست کارهای روزانه را به ۵ مورد محدود کنیم؛ باید این فهرست را شب قبل تهیه کنیم.
محدود کردن کارهای روزانه به ۵ مورد یکی از روشنگرانه ترین تجربههاست.
با این کار آنچه را که نیازمند بیشترین توجه و انرژی ماست، شناسایی میکنیم. کارهای پیچیده در ۳ جایگاه نخست قرار میگیرند و به وظایف سادهتر هم در باقیمانده روز رسیدگی میکنیم.