امسال هشتادمین سالگرد پیروزی مردم چین در جنگ مقاومت در برابر تجاوز ژاپن و همچنین پیروزی در جنگ جهانی علیه فاشیسم است؛ همچنین مصادف است با هشتادمین سالگرد بازگشت تایوان به میهن.
در روزهای اخیر، شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، در مقالهای با امضای خود تأکید کرد: “صرف نظر از تحولات اوضاع در داخل جزیره تایوان و صرف نظر از دخالت نیروهای خارجی، روند تاریخی اتحاد چین، توقف ناپذیر است و وحدت کشور در نهایت تحقق خواهد یافت و تحقق آن حتمی است ” این موضعگیری، نمایانگر پایداری راهبردی و ارادهی راسخ چین است و پیامی سیاسی روشن و قاطع به همراه دارد.
تایوان بخشی جداییناپذیر از خاک چین است تاریخ و حقوق بینالملل بهروشنی گواه آناند که تایوان از دیرباز متعلق به چین بوده و تعلق آن به سرزمین اصلی، واقعیّتی انکارناپذیر است. در سال ۱۸۹۴، ژاپن جنگی تجاوزکارانه علیه چین آغاز کرد و دولت وقت چین (Qing) ، پس از شکست، ناچار شد جزایر تایوان (Taiwan) و پِنگهو (penghu)را به ژاپن واگذار کند.
با پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم، اسناد بینالمللی معتبر نظیر اعلامیه قاهره(Cairo Declaration)، بیانیه پوتسدام (Postdam Proclamation )و سند تسلیم ژاپن (Japanese Instrument of Surrender-document) به صراحت تأکید کردند که تایوان باید به چین بازگردانده شود. بازگشت تایوان یکی از دست آوردهای پیروزی در جنگ جهانی دوم و بخش مهمی از نظم نوین بینالملل پس از جنگ جهانی دوم بود.
در تاریخ اول 1 اکتبر ۱۹۴۹، با تأسیس جمهوری خلق چین، دولت جدید بهعنوان تنها نماینده قانونی سراسر چین در عرصه بینالمللی شناخته شد. اگرچه روابط میان دو سوی تنگه تایوان در وضعیت سیاسی خاصی قرار گرفت و به تقابل بلندمدت انجامید، اما حاکمیت ملی و تمامیت ارضی چین هرگز دستخوش تقسیم نشده و نخواهد شد.
جایگاه تایوان بهعنوان بخشی از خاک واحد و واحد چین، نه تغییر کرده و نه هرگز مجاز به تغییر خواهد بود. این واقعیت، پایهای استوار در تاریخ، حقوق بینالملل، و اجماع جامعه جهانی دارد.
در سازمان ملل در ماه اکتبر سال ۱۹۷۱، بیست وششمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامه شماره ۲۷۵۸ را به تصویب رساند. این قطعنامه به صراحت اعلام کرد: “کلیه حقوق جمهوری خلق چین باید بازگردانده شود، نمایندگان دولت آن بهعنوان تنها نماینده قانونی چین در سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شوند، و نمایندگان چیانگ کایشک ((Qiang kai shek بلافاصله از کرسیهایی که بهصورت غیرقانونی در سازمان ملل و تمامی نهادهای وابسته به آن اشغال کردهاند، اخراج گردند”.
این قطعنامه، از جنبههای سیاسی، حقوقی و اجرایی، بهطور کامل موضوع نمایندگی کل چین ــ شامل تایوان ــ در سازمان ملل متحد را حلوفصل کرد و بهروشنی تأکید نمود که جایگاه چین در سازمان ملل تنها یکی است و مفاهیمی نظیر «دو چین» یا «چین و تایوان» فاقد هرگونه مبنای حقوقی و مشروعیت بینالمللی هستند.
پس از تصویب قطعنامه ۲۷۵۸ مجمع عمومی سازمان ملل، موج تازهای از برقراری روابط دیپلماتیک میان جمهوری خلق چین و سایر کشورهای جهان آغاز شد. در جریان این روند، کشورهای مختلف ــ از جمله ایالات متحده آمریکا و ژاپن ــ تعهدات سیاسی روشنی در پایبندی به اصل چین واحد ابراز داشتند. تا کنون، ۱۸۳ کشور جهان بر اساس اصل چین واحد با جمهوری خلق چین روابط دیپلماتیک برقرار کرده و آن را گسترش دادهاند. این روند، بار دیگر تثبیت و تقویت موقعیت اصل چین واحد را در ساختار بینالملل نشان میدهد. اصل چین واحد بدین معناست که در جهان تنها یک کشور به نام چین وجود دارد، تایوان بخش جداییناپذیر از قلمرو چین است، و دولت جمهوری خلق چین تنها نماینده قانونی سراسر چین در سطح جهانی به شمار میآید. جامعه جهانی بر پایبندی به این اصل تأکید دارد، با هرگونه تلاش برای “استقلال تایوان” به هر شکل و عنوانی مخالفت میورزد، و از تلاشهای دولت چین برای تحقق وحدت ملی قاطعانه حمایت میکند.
از زمان روی کار آمدن دولت حزب پیشروی دموکراتیک (DPP) به رهبری لای چینگ ده (Lai Ching Te) در تایوان، این جریان نهتنها با خواست اکثریت مردم جزیره مقابله کرده، بلکه با رد «توافق ۱۹۹۲» و اصرار بر مواضع جدایی طلبانه موسوم به «استقلال تایوان»، بهطور آشکار بر تنشها میان دو سوی تنگه تایوان دامن زده است. دولت تایوان با ساخت روایتهای جعلی نظیر «دموکراسی در برابر اقتدارگرایی» و نادیده گرفتن اصول علمی و قواعد اقتصادی، در تلاش برای «جداسازی اقتصادی» و «گسست زنجیرههای صنعتی» میان دو طرف تنگه تایوان است. این اقدامات، نه تنها مغایر با منافع مردم تایوان است، بلکه امنیت و ثبات منطقه را نیز به خطر میاندازد. از سوی دیگر، وابستگی افراطی به قدرتهای خارجی و تلاش برای «اتکا به بیگانگان برای تحقق استقلال» یا حتی «اتکای نظامی برای تجزیه طلبی» از جمله سیاستهای نگرانکننده این دولت بهشمار میرود. چنین عملکردی به وضوح موجب تشدید خصومت، تضعیف صلح در تنگه تایوان، و اثبات این واقعیت شده است که مقامات حاضر در تایوان بهعنوان » برهم زنندگان صلح میان دو سوی تنگه« و » بازیگران بحرانساز در منطقه تایوان« شناخته میشوند.
در این میان، ایالات متحده نیز با همدستی با مقامات تایوان، به انتشار شایعات و روایتهای نادرست پیرامون مسئله تایوان ادامه میدهد. واشنگتن با مطرح کردن مجدد نظریه نادرست «تعیینناشده بودن وضعیت تایوان» و تحریف مداوم قطعنامه ۲۷۵۸ مجمع عمومی سازمان ملل، به روند بیثباتسازی منطقه دامن میزند.
سیاست «وحدت مسالمتآمیز و یک کشور، دو نظام» بهترین مسیر برای تحقق وحدت دو سوی تنگه تایوان به شمار میآید. چین همواره بر اصل چین واحد و «توافق ۱۹۹۲» پایبند بوده و در چارچوب این اصول، آماده گفتوگو و رایزنی عمیق با تمامی اقشار و جریانهای سیاسی در تایوان است، بهمنظور پیشبرد توسعه مسالمتآمیز روابط دو سوی تنگه و پیشبرد روند وحدت ملی. در همین راستا، پکن تلاش میکند تبادلات اقتصادی و فرهنگی میان دو سوی تنگه را تقویت کرده، همکاریهای دوجانبه را در حوزههای مختلف گسترش دهد و سیاستها و سازوکارهایی را که به بهبود زندگی و رفاه مردم تایوان منجر میشود، بهبود بخشد و ارتقا دهد. ما با نهایت صداقت و حسن نیت، و با بهکارگیری بیشترین تلاش، در پی آن هستیم که چشماندازی صلحآمیز برای وحدت فراهم شود. اما در عین حال، هرگز تعهدی مبنی بر چشمپوشی از گزینهی استفاده از نیروی نظامی ندادهایم و حق اتخاذ همه گزینههای لازم را برای خود محفوظ میدانیم. این تدابیر، مشخصاً متوجه دخالت قدرتهای خارجی و گروه اندکی از جداییطلبان «استقلالطلب تایوان» و فعالیتهای تجزیهطلبانهی آنهاست؛ و نه به هیچوجه متوجه عموم مردم تایوان که هممیهنان ما بهشمار میروند.
جمهوری خلق چین از موضع همیشگی جمهوری اسلامی افغانستان در حمایت قاطع از اصل چین واحد و مخالفت با هرگونه تلاش برای «استقلال تایوان» صمیمانه قدردانی میکند. حرکت تاریخ بهسوی پیشرفت و وحدت، غیرقابل توقف است. وحدت کامل چین، بدون تردید، روزی محقق خواهد شد. ما بر این باوریم که این آرمان، خواست مشترک همه ملتهای صلحدوست جهان، از جمله افغانستان، به شمار میرود.