طرح صلح ایرلند شمالی در افغانستان عملی است؟

نویسنده: یاسین رسولی؛ روزنامه‌نگار

توافقنامه صلح ایرلند، ۲۲ سال پیش، ساختار تقسیم قدرت را پیشنهاد کرد که قابل پذیرش برای تمام طرف‌های درگیر منازعه پیچیده تاریخی ایرلند شمالی قرار گرفت.

ناارآمی‌های ایرلند شمالی حدود سه دهه دوام یافت، بیش از ۳۶۰۰ نفر کشته و حدود ۵۰۰۰۰ نفر زخمی شدند.

توافقنامه “صلح بلفاست” یا “جمعه نیک” روز دهم اپریل ۱۹۹۸ بین بریتانیا و جمهوری ایرلند و احزاب سیاسی ایرلند شمالی به امضاء رسید. توافق صلح به بیش از سی سال مبارزه مسلحانه ‘ارتش سری جمهوریخواه ‘ ایرلند (IRA) با ارتش بریتانیا پایان داد و آتش بس بین دسته‌های شبه نظامی پروتستان و کاتولیک را برقرار کرد.

منازعه ایرلند ریشه تاریخی فرقه‌ای و سیاسی بر سر موقعیت سیاسی ایرلند شمالی داشت. اقلیت پروتستان‌ می‌خواستند بخشی از پادشاهی بریتانیا بمانند، در حالی که اکثریت کاتولیک‌ می‌خواستند از بریتانیا جدا و به جمهوری ایرلند یکپارچه بپیوندد.

بحران در سال ۱۹۶۹ با ورود ارتش بریتانیا به ایرلند شمالی برای برقراری نظم ابعاد تازه‌ای به خود گرفت. ارتش سری جمهوریخواه ایرلند (IRA) به مبارزه مسلحانه و بمبگذاری‌ها در سایر شهرهای بریتانیا از جمله لندن روی آورد.

در سند توافقنامه صلح ایرلند سه “روند” پیش‌ بینی شد که بر مبنای آن پارلمان ایرلند شمالی با شرکت تمامی جناح‌ها با قدرت قانونگذاری دولت محلی ایرلند شمالی تاسیس شد. شورایی برای گفتگو میان نمایندگان دو سوی سرحد ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند ایجاد شد، و شورای دیگری در سطح وزیران میان لندن و بلفاست شکل گرفت.

برقراری آتش بس در زمان گفتگوها، خلع سلاح شبه نظامیان، آینده پلیس در ایرلند شمالی و آزادی زودهنگام زندانیان شبه نظامی از موضوع‌های جنجالی تطبیق این توافقنامه صلح بود.

بر مبنای توافقنامه صلح، شورشیان جمهوری‌خواه از طریق مکانیزم “تقسیم قدرت” وارد حکومت شدند.

از مایکل سمپل، استاد دانشگاه بلفاست سوالاتی را در زمینه مقایسه طرح صلح ایرلند با روند کنونی صلح افغانستان پرسیدم که پاسخ آن را در ادامه مطلب مرور می‌کنم.

توافقنامه صلح ایرلند شمالی چه درس‌هایی برای افغانستان دارد؟

آیده “تقسیم قدرت” و تاسیس حکومت محلی در ایرلند شمالی در مورد طالبان و در افغانستان قابل تطبیق است؟

آیا لازم است که همه‌پرسی (رفراندوم) برای حمایت از صلح مانند ایرلند باید در دو سوی سرحد افغانستان و پاکستان برگزار شود؟

چرا گفتگوهای صلح در ایرلند منجر به آتش بس و پایان سه دهه خشونت‌ها شد، اما در افغانستان هنوز چنین اتفاقی نیافتده است؟

آقای سمپل تجربه سه دهه کار در افغانستان را دارد، او از اولین کسانی است که در سال ۲۰۰۸ گفتگو با طالبان را آغاز کرده بود که خشم دولت وقت افغانستان را برانگیخت.

تسهیل‌گران آمریکایی که برای صلح ایرلند و روند صلح افغانستان منصوب شده‌اند، رویکردهای اساساً متفاوتی به موضوع خشونت اتخاذ کرده اند. سناتور میچل، که تسهیل‌گر توافق بلفاست بود، این اصل را در پیش گرفت که طرف‌ها باید قبل از شرکت در مذاکرات سیاسی برای دستیابی به توافق، از خشونت دست بکشند.

گفتگوها در حالی که آتش‌بس برقرار بود، سال‌ها ادامه یافت، پیش از آنکه همه طرف‌های درگیر در ایرلند شمالی به توافق برسند. برعکس، زلمی خلیلزاد به این نتیجه رسیده است که طالبان پیش از نهایی شدن توافق با آتش‌بس موافقت نخواهد کرد. این به این معنی است که طالبان در حالی که پشت میز مذاکره نشسته اند و مطالبات سیاسی خود را مطرح می‌کنند، جنگجویان این جنبش به دولت و جامعه مدنی حمله می‌کند.

تداوم خشونت تفاوت عمده میان زمینه مذاکرات ایرلند شمالی و مذاکرات قطر است. طالبان در گفتگوها خواستار مطالبات یا امتیاز هستند، به این دلیل که نمایندگی از بخشی از کشور می‌کنند یا به خاطر این است که توان حملات به مواضع دولت را دارند؟ همه طرف‌های مذاکرات صلح در ایرلند شمالی اصول دموکراتیک را پذیرفته بودند، اما بعید است طالبان چنین کاری انجام دهند.

رفراندوم عمومی برای توافقنامه صلح

در مورد تایید توافق صلح، دلیل خاصی وجود داشت که چرا توافقنامه بلفاست در ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند به رای گذاشته شد. چراکه پیش از توافق، قانون اساسی جمهوری ایرلند ادعای بدون قید و شرط حاکمیت بر کل ایرلند داشت. بر اساس توافق جدید، همه طرفین موافقت کردند که هرگونه تغییر در آینده مرزها تنها در صورتی اتفاق بیافتد که مردم به آن رای دهند. این اصل اساسی جدید تغییر بنا به رضایت مردم، نیاز به تغییر در قانون اساسی جمهوری ایرلند داشت.

در ماه می سال ۱۹۹۹ در رفراندوم ۷۴ درصد در ایرلند شمالی و ۹۴ درصد مردم در جمهوری ایرلند از توافقنامه صلح حمایت کردند. حمایت کمتر از طرح صلح در ایرلند شمالی به شمار قابل توجهی از رای دهندگان شکاک پروتستان‌های طرفدار پادشاهی نسبت داده شد که به اجرای این توافقنامه صلح باور نداشتند.

البته طبیعی است که مردم افغانستان باید فرصت رای دادن برای تایید هرگونه توافق صلح را داشته باشند. اما آیا احزاب افغانستان، به ویژه طالبان، با اصل رضایت مردم و اهمیت یک نفر یک رای موافقت می‌کنند؟ طالبان امروز می‌گویند که آنها برای یک نظام اسلامی می‌جنگند. اما اگر آنها بپذیرند که تغییر در سیستم حکومتی مستلزم رضایت مردم است، باید (اول) جنگ را متوقف کرده و برای پیروزی در روند سیاسی تلاش کنند. طالبان هنوز با “اصل رضایت” موافقت نکرده‌اند.

این سوال که چه کسی در همه پرسی (رفراندوم) صلح افغانستان رأی دهد، نسبت به اوضاع ایرلند شمالی ساده‌تر است. تنها افرادی که حق دارند بر تأیید صلح افغانستان صحه بگذارند مردم افغانستان هستند. افغانها از مدت‌ها قبل می‌دانند که مسئله اساسی مرز بین پاکستان و افغانستان حل و فصل شده است. نه ساکنان مناطق قبیله‌ای پاکستان و نه مردم خیبر پښتونخواه به عنوان طرف جنگ در افغانستان پذیرفته نمی‌شوند.

آیده ‘تقسیم قدرت

روشی که دولت محلی و سه روند strands در توافقنامه بلفاست استفاده شد، می‌تواند درس‌های مفیدتری برای افغانستان داشته باشد. در آن توافقنامه یک دولت محلی همراه با تقسیم قدرت در ایرلند شمالی پیش‌بینی شده بود. اما تقسیم قدرت بین جناح‌های مسلح نبود. تقسیم قدرت بین احزاب سیاسی بود که با آرای کتله‌های مختلف در ایرلند شمالی انتخاب شدند.

ایده این بود که از شرایطی که کتله‌ای با بیش از ۵۰ درصد آرا همیشه نتواند اقلیت‌ها را از دولت کنار بگذارد. ایده این بود که یک دولت باید همیشه با حمایت از هر دو بخش اصلی در ایرلند شمالی (کاتولیک‌‌ها و پروتستان‌ها) تشکیل شود. مردم در ایرلند شمالی موافقت کردند که احساس یک گروه مبنی بر اینکه به طور دائم از دولت کنار گذاشته می‌شود، عامل اصلی منازعه است. تطبیق تقسیم قدرت در عمل همیشه چالش برانگیز بوده است، اما حداقل حس قبلی محرومیت را از بین برد.

با این حال، اگر این ایده را در افغانستان تطبیق کنید، منظور تقسیم قدرت بین طالبان و “دولت” نخواهد بود. چالش واقعی تقسیم قدرت در افغانستان این خواهد بود که چگونه اطمینان حاصل شود که همه جوامع (اقوام) در افغانستان – هرطوری این جوامع تعریف شده باشند- احساس کنند که آنها در دولت دارای صدا و مشارکت هستند. صرف حضور طالبان در دولت به این هدف نمی‌رساند.

توافقنامه بلفاست؛ همه طرفهای صلح روی آن امضا کردند و نسخه‌ای از آن به تمام خانه‌های ایرلند فرستاده شد.

جنبه دیگر فرمول “سه روند” در ایرلند شمالی این بود که فرمولی را برای همکاری بین دولت‌های همسایه در مورد مسئله مشترک فراهم می‌کند. دلایل زیادی وجود دارد که بتوان استدلال کرد که پاکستان در آنچه در افغانستان اتفاق می‌افتد، سهیم است، از جمله چهل سال سابقه میزبانی از پناهندگان افغان، منابع آب مشترک بین دو کشور و مسائل مربوط به مدیریت مرزها. گسترش و رسمیت بیشتر همکاری بین دولت‌های افغانستان و پاکستان ممکن است راهی مفید برای تقویت حمایت از توافق (صلح) افغانستان باشد.

در ۳۱۰ مایل (حدود ۵۰۰ کیلومتر) میان ایرلند شمالی و جمهوری ایرلندی “مرز سخت” وجود ندارد. دو دهه بعد، در روند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا تنها مرز زمینی بریتانیا با یک عضو اتحادیه اروپا یعنی جمهوری ایرلند جنجالی شد. بریتانیا و اتحادیه اروپا در جستجوی راه‌حل‌های دیگری، مانند استفاده از تکنولوژی برآمده اند که این بخش توافق صلح که برداشتن تاسیسات مرزی در ایرلند بود، همچنان حفظ شود.

اگر می خواهید فرمول ایرلند شمالی را در افغانستان به کار ببرید، باید از طالبان بخواهید آتش بس را بپذیرد و سپس در کنار احزاب سیاسی قانونی که مدعی نمایندگی مردمی هستند که طالبان نیز آنها را بسیج کرده است، به یک روند سیاسی بپیوندد. واقعیت این است که همه رهبران طالبان پشتون هستند، اما همه پشتون‌ها از طالبان حمایت نمی‌کنند. بنابراین، در گفتگوهای جاری، پس از آتش بس توسط طالبان، برای طرح صلح پایدار در افغانستان، طالبان با سایر پشتون‌ها و نمایندگان احزاب و اقوام دیگر پشت میز بنشینند. هدف از این گفتگوها طراحی ترتیبات فراگیر برای دولت (آینده) افغانستان است، به گونه‌ای که همه افغان‌ها احساس کنند در تنظیم امور پس از جنگ سهیم هستند.

بنابراین، اصلی‌ترین درسی که از رویکرد صلح در ایرلند شمالی می‌گیرید این است که وارد ساختن طالبان در روند صلح فقط گام نخست است. بنابراین، صرف پرسیدن چگونگی تقسیم قدرت با طالبان سوال غلطی است.

سوال واقعی این است که چگونه می‌توان طالبان را در یک روند سیاسی وارد کرد و از روندی حمایت شود که در آن افغان‌ها در مورد یک سیستم سیاسی فراگیر توافق کنند، با درنظر داشت عوامل این جنگ چهل ساله.

بنابراین، تجربه ایرلند شمالی نشان می‌دهد که مذاکرات دو جانب فعلی، طالبان و دولت، فقط می‌تواند آغاز یک روند باشد. اگر افغان‌ها بخواهند به صلح پایدار همانند ایرلند شمالی دست یابند، باید راهی به گفتگوهای فراگیرتر و بلندپروازانه‌تر بیابند.

Exit mobile version