انسان خردمند درحال از دست‌دهی شرف انسانی

نویسنده:  سید‌مدثر سادات

در قرن بیست یک انسان‌ خردمند نسبت به هر زمانی در گذشته به پی‌شرفت و آسایش غیر قابل باور رسیده، آینده هم مجهول‌ی که به گونه طرح ریزی شده است که بجز متخصصین حوزه خود دیگران از آن ناآگاه باشند، این که انسان قدرت خود را با هوش مصنوعی جای‌گزین می‌کند فراتر از تصور توده های قرن بیست یک است.

انسان ها از دید مسلمان ها اشراف المخلوقات که روح انسان سبب می‌شود انسان ها را از سایر موجودات برتری بخشد و از دید غیر مسلمان ها انسان خردمند که سبب برتری اش تعقل آن می‌باشد انسان را برتر از سایر موجودات می‌داند.

انسان ها از هرزمانی نسبت به گذشته به علم وپی‌شرفت غیر قابل تصور از دید علمی رسیده اند، مطالعه‌ی تاریخ انسان نشان می‌دهد قرن بیست یک نسبت به هر زمانی در گذشته عالمی بیشتری و به شگوفایی علمی رسیده است.

اما چیزی که سبب نگرانی می‌شود شرف انسانی است… .

انسان ها نسبت به هر زمانی در گذشته شرف خود را از دست می‌دهد؛ بیشتر از قبل از نگاهی اخلاقی زشت‌تر می‌شود.

در گذشته علم مثل حال به کمال نرسید ه بود ولی شرف انسان بی‌شتر از حال بود، ولی با پی‌شرفت علم انسان نسبت به هر زمانی در گذشته شرف خود را از دست می‌دهد.

انسان‌ها به شگوفایی علم رسیده اند، می‌تواند جنگ را مهار کند، انسان را سیر نگهدارد، آینده را ترسیم کند، متخصصین برای هوش مصنوعی نقشه پردازی ‌کنند. همین گونه مثال های دیگر ولی تنیل‌تر بودند تا با کمک انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان اخلاقی انسانی را بهتر چون علم بسازد.

آیا علم سبب می‌‌شود انسان اخلاق‌اش زشتر شود؟

 ‌نمی‌شود گذشته را به دید مطلق دید و گفت که انسان‌ها در گذشته باشرف تر از حال بودند، آن‌زمان هم زشتی های خود را داشت که نقل تاریخ شده اند.

فلاکت های در قبل بود که حالا با کمک فکر جمعی موفق به کنترول آن شده‌ایم،

اما تاثیر آن به شرف انسانی آن‌قدر مثل حال نبود که فکری جمعی تاثیر کند.

زیاد دور نمی‌رویم جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، گشتار جمعی هیتلر، خونین‌ترین دور تاریخی کمونیزم استالین و لنین، جنگ های داخلی منطقه… . مثال های خوبی از زشتی انسان ها در گذشته نه‌دور بود.

فرقی است در عقب آن فرد ولی حالا متخصصین با کنترول فکر جمعی و رسانه.

ولی ام‌روز انسان‌‌ها ظالم‌تر از هر زمانی شده اند. برای ثبوت این ظلم ها مثال های ابتدایی می‌آوریم ولی این  ظلم‌ها ابتدایی به نظر دیگران می‌رسد، در حقیقت فلاکت است.

انسان ها برای رسیدن به جنت انسان های دیگر را می‌گشند، برای بازی های سیاسی منفعت شخصی را نسبت به منفعت جمعی ترجیح می‌دهند، گاهی وقت فکری منفی آن‌قدر فعال می‌شود که فراتر از سیستم پا می‌‌گذارد، قوانین را نقض می‌کند، رشوت، باج‌گیری، دزدی به گونه های مختلف‌اش، همجنسگرایی، تجاوز های جنسی، استفاده از مواد نیشه آور، قاچاق و گونه های آن، حریص بودن در مال، تجارت های غیر اخلاقی، تجارت های ممنوع، کم‌رنگ شدن روابط اجتماعی، فردگرایی، تعصب، نژاد پرستی و صد‌ها مثال آن با گونه هایش. نمی‌خواهم با بیان زشتی‌های انسان خرمند در قرن بیست یک شما را از انسان‌ها دلسرد بسازم.

این درست است که در هر دوره تاریخی انسان‌ها زشتی‌های خود را نظر به زمان و مکان‌اش داشت و دارد ولی بوجود آمدن قانون‌ها و سیستم‌ها برای این بود تا انسان را کنترول کند، حالا قانون‌ها و سیستم ها برای کنترول انسان خردمند قرن بیست یک قدیمی شده اند.

همه‌روزه وسایل جدید اختراع می‌شود، پدیده ها و وسایل که قبل بود به‌روزرسانی می‌شود، برای آسایش انسان وسایل جدیدی ساخته می‌شود، برای آسایش بیشتر طرح ها یکی بعد دیگر ساخته و عملی می‌شود ولی این پی‌شرفت ها در استفاده به ما نشان نمی‌دهد چی کار خوب است چی کار بد، چی سودی چی تاوانی منتظر ما است.

فیسبوک به ما نمی‌گوید نشر یک تصویر برهنه در جامعه اسلامی خلاف اصول و ارزش های اسلامی است، یا نشر مطالب که سبب شود فکر جمعی احساس ناراحتی کند. مخترع‌ها وظیفه‌شان اختراع است نه شیوه استفاده آن.

تعیین کننده مسیر زشتی‌ها و زیبایی‌ها در هر چیز انسان ها است ولی انسان خردمند در قرن بیست یک مسیر زشتی‌هایش بیروبار‌تر از مسیر خوبی‌‌ها بوده و است.

انسان خردمند در قرن بیست یک نیاز به قانون‌ها اخلاقی به‌روز و تجدید فکر در آن نیاز دارد.

این که پدیده ها نمی‌تواند زشتی ها و زیبایی ها را مسیر دهد؛ دلیل‌اش این است چون نه خوبی مطلق وجود دارد نه بدی مطلق.

در ممالک امریکایی و اروپایی علم تاجای به کمال خود رسیده است، نسبت به کشور‌های جهان دوم و سوم،  ولی روابط اجتماعی فردی‌تر نسبت به ممالک عقب افتاده جهان سوم است.

اگر شما در جهان اول زندگی کنید شما احوال برادر تان را می‌توانید تنها در یک محفل و یا هم به یاد آوری دوستی چندین ساله در پیام‌خانه فیسبوک، که می‌گوید هی یوسف دوستی شما با برادر تان سه ساله شد و شما از راهی دور صمیمیت تظاهری کنید. یا هم برادر زاده کاکا خود را در سال تولد بیست‌سه سالگی‌اش برای نخستین بار می‌بیند ولی در جهان سوم این‌گونه اتفاق هم افتاده کاکا از دوران طفلیت صمیمی‌تر نسبت به پدر‌اش به برادرزاده خود بوده، حتا در افریفا حالا هم پسر کاکا به دید برادر احترام می‌شود و کاکا چون پدر.

ولی گاهی هم شده یوسف بی‌شتر از احوال خواهر خود از راهی وا‌ت‌ساپ باخبر است نسبت به همسر خود که در خانه ‌اش بوده، چون خواهر‌اش فراغت بی‌شتری برای به اشتراک گذاری وضعیت روزانه با استفاده از وات‌ساپ دارد. و یوسف برای رسیدن به کارهایش از وات‌ساپ بیشتر استفاده می‌کند، می‌تواند از دوستان دیگر خود هم بهتر باخبر شود تا ناراحتی همسر‌اش.

آیا علم سبب می‌شود انسان ها از هم دور شوند؟

آیا دوری از علم سبب می‌شود که ما روابطی جمعی و صمیمی‌تر داشته باشیم؟

در قرن بیست یک معضله بزرگ‌ی برای انسان‌شناسان و جامعه‌شناسان تغییر حالت از فردگرایی به جمع‌گرایی شده است. که ممالک رو به پی‌شرفت در مسیر فردگرایی اند.

حالا انسان‌ها درک کرده اند معنویات بهتر از مادیات است، حالا انسان ها بی‌شتر به محبت نیاز دارند تا پول هنگفت، انسان ها حالا درک کرده اند که عزت نفس شان صدمه وارد می‌شود اگر شخصی را برای پول احترام کرد ولی این اصل در ممالک جهان سوم تابحال نا درک گذاشته شده است که نباید برای پول دیگران را احترام کرد. جامعه‌شناسان وانسان‌شناسان آینده تاریکی از دست‌دهی شرف انسانی را درک کرده اند، ولی عمل برای این کار چون سرعت درک شده نیست. آنها درک کرده اند جامعه فردگرایی سبب کم‌بود احساس و محبت می‌شود و این کم‌بود محبت خود اش سبب می‌شود امار خودگوشی بلند برود، آنها درک کرده اند محبت با پول خریده نمی‌شود.

اگر عملی صورت نگیرد آیا تصور می‌توانید در آینده نه دور هوش مصنوعی انسان ها را چقدر فردگرا می‌سازد. آیا تصور می‌توانید انسان ها چقدر شرف انسانی خود را از دست می‌دهد.

آیا تصور می‌توانید شما سی‌سال بعد یک تکسی‌راند باشید با ظهور هوش مصنوعی کار خود را با موتر بدون ‌موترراند از دست دهید. تصور کنید شما صاحب سه فرزند باشید فرزندان تا در رقابت رسیدن به هدف های خود و بدست آوردن خرچ تحصیلی در یک ولایت دیگر باشند از حال شما بی‌خبر باشد آیا تصور می‌توانید چقدر تنها می‌شوید، مثال‌ام مثبت بود شاید پسری تان در رقابت شکست خورده باشد، یک پسری افسرده و معتاد به مواد مخدر شده باشد.

آیا تصور می‌توانید علم بدون شرف انسانی چقدر زشت می‌باشد؟

راهی حلی هم است دشوار ولی ناممکن نه.

هر قفلی کلیدی دارد و هر زهری پادزهری. این زشتی های اخلاقی انسان خردمند که سبب شده انسان نسبت به  هر زمانی در گذشته شرف انسانی خود را از دست دهد هم‌راه‌ی حل‌ی دارد.

قبل هم ذکر کردیم قانون‌ها و سیستم‌های کنترول نیاز به به‌روز رسانی و تجدید فکری دارد.

یک چیز که باید برای آن توجه خاص نمایم سرمایه گذاری بر کودکان و جوانان ب‌جای سلاح های پی‌شرفته است.

این‌که معادلات کیمیا را اخلاقی‌تر برای انرژی دهی جسمی و ذهنی استفاده‌‌‌‌اش را یاد دهیم نه برای تجارت کافین که برای تجارت دیگران را معتاد سازیم، یا هم معادلات را برای رسیدن آرامش به مواد نیشه‌آوری به‌روز کارگیریم.

این‌که ادبیات حماسی را از ملت‌گرایی به جهانی و زیبایی انسان دوستی تغییر دهیم،

این‌که تاریخ را برای عبرت و پیش‌بینی های موثر و مثبت استفاده نمایم نه تحریک تعصب، نژاد پرستی و عقده های ملت‌گرایی.

این‌که پدیده های جغرافیی را به زیبایی جهانی تدریس کرد نه تحریک ناخوداگاهی حس نارسسیم،

این‌که معادلات ریاضی را برای ساختن تعمیر در مهندسی برای تجارت  و گاهی وقت هم برای بشر‌دوستی کار کند تدریس کرد،

این‌که دیگر عقاید مذهبی خود را زیباتر از دیگر عقاید جلوه ندهیم بلکه کار کرد تا دیگر به زیبایی عقاید ما پی‌ببرند و با ما یک‌جا شود.

این‌که دیگر بالای کتاب سرمایه گذاری نمایم، نه پول هنگفت یک وقت غذا در رستورانت که با دوستان ما هستیم.

و صد ها این‌که دیگر که نیاز به تفصیل و تحلیل بی‌شتر دارد.

Exit mobile version