راه ناپیموده‌ی ترمپ را بایدن می‌پیماید

جو بایدن خودش را ملزم به احیای میراث اداره‌ی بارک اوباما (۲۰۰۹-۲۰۱۶) می‌داند و بر بازگشت به وضعیت چندجانبه‌گرایی در سیاست خارجی امریکا تاکید می‌کند. میراثی که دونالد ترمپ با سیاست «اول امریکا» آن‌را دور زد و علاوه بر نادیده‌گرفتن جایگاه نهادهای دولت امریکا، حتا نقش و جایگاه دولت‌ها را در پایان منازعات و حل بحران در مناطق مشخص جهان به چالش کشید.

بایدن جایگاه و نفوذ ایالات متحده را در نظام بین‌الملل تضعیف‌شده می‌پندارد و به این باور است که واشنگتن باید نقش «رهبری بر جهان» را که در زمان رهبری دونالد ترمپ از دست داد، اعاده کند. علاوه بر برگشت به برخی کنوانسیون‌ها و تعهدات بهداشتی، اقتصادی و اقلیمی در نظام بین‌الملل که ترمپ به آن پشت پا زد، تجدید پیمان با سازمان پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) تصامیمی است که در صدر سیاست خارجی اداره‌ی بایدن قرار خواهد داشت. بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین ماموریت مشترک امریکا- ناتو در حال حاضر، جنگ افغانستان و تلاش مشترک برای دریافت راه‌حل سیاسی برای پایان این جنگ است. تلاشی که ترمپ آن‌را به واشنگتن منحصر ساخت و جایگاه ناتو به پشت در مذاکرات تقلیل یافته بود.

از اعلان استراتژی نظامی اداره‌ی رئیس‌جمهور ترمپ برای جنوب آسیا (۲۰۱۷) که نه در طرح آن دیدگاه دولت افغانستان پرسیده شد و نه هم نسخه‌ی از آن در اختیار کابل قرار گرفت، تا آغاز مذاکرات صلح میان واشنگتن- طالبان (۲۰۱۸) و نهایی‌شدن متن توافق‌نامه‌ی دو طرف (۲۰۲۰)، در هیچ یکی از این جریان‌ها که روی منازعه‌ی افغانستان در آن تصمیم گرفته می‌شد، دولت افغانستان دخیل نبود. در بهترین حالت رهبری دولت افغانستان توانست تنها نسخه‌ی توافق‌نامه‌ی صلح واشنگتن- طالبان را از روی میز زلمی خلیل‌زاد مرور کند، اما نتوانست نسخه‌ی از آن بردارد. در چهار سال حکومت‌داری رئیس‌جمهور ترمپ، وی تنها دو بار با رئیس‌جمهور غنی ملاقات مختصر داشت، ولی این دیدارها زمینه‌ساز گفت‌وگو روی مسایل و تصامیم مهم در رابطه به معضل افغانستان نشد و تنها در حد تشریفات و ستایش از هم‌کاری کابل- واشنگتن در مبارزه با تروریزم بوده است.

رئیس‌جمهور ترمپ درست موقعی وارد کاخ سفید شد (۲۰۱۶) که جدال سیاسی بر سر ایجاد حکومت وحدت ملی در کابل ثبات داخلی افغانستان را سخت صدمه زده بود و این وضعیت برنامه‌های ایالات متحده در افغانستان را نیز با موانع همراه ساخت. این ثبات شکننده و نبود مرجع واحد تصمیم‌گیری و مشورت در کابل، سبب شد تا دولت افغانستان به حاشیه برود و واشنگتن با در پیش‌گرفتن روی‌کرد یک‌جانبه‌گرایی، از استراتیژی جنوب آسیا تا تصمیم برای گشودن باب مذاکره با طالبان بدون مشورت با کابل اقدام نماید و این‌گونه جایگاه افغانستان به‌عنوان دولت مستقل و شریک نظامی- استراتیژیک امریکا تضعیف شود.

جو بایدن که در سال ۲۰۱۱م چندان با عملیات بالای اقامت‌گاه اسامه بن لادن در پاکستان موافق نبود، حضور نظامی ایالات متحده را در افغانستان به معنی دفع تهدید شبکه‌ی القاعده در برابر امنیت ملی امریکا عنوان می‌کند. از اظهارات جنجالی وی در زمان مبارزات انتخاباتی در رابطه به تقسیمات جغرافیایی افغانستان اگر بگذریم، تفاوت چندانی در دیدگاه بایدن با ترمپ در خصوص مسئله‌ی افغانستان دیده نمی‌شود. بلکه برخی اقدامات اداره‌ی رئیس‌جمهور ترمپ راه‌گشایی اداره‌ی بایدن خواهد شد.

بایدن طرف‌دار کاهش حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان است و ترمپ این کار را کرد. وقتی بایدن در سال ۲۰۱۶ از قصر سفید بیرون شد، ۱۳۰۰۰ نظامی امریکایی در جبهه‌ی جنگ افغانستان می‌جنگیدند. ترمپ این تعداد را به کم‌تر از ۵۰۰۰ تن کاهش داد. بایدن خودش را اهل دیپلوماسی و مذاکره می‌داند. با به‌دست‌آمدن توافق «آوردن صلح به افغانستان» میان واشنگتن و طالبان، ایالات متحده و طالبان از جبهه رو در روی جنگ در افغانستان عقب رفته و در دوحه باهم در پشت میز مذاکره نشسته‌اند و باب دیپلوماسی گشوده شده است. هرچند عهدشکنی‌های هم از جانب طالبان دیده شده، اما دیپلوماسی به‌عنوان گزینه‌ی مورد نظر آقای بایدن کار را کرده است و طالبان برای نخستین‌بار به واشنگتن تضمین داده‌اند که روابط شان را با گروه‌های تروریستی قطع کنند.

دونالد ترمپ پایان کامل حضور نظامی امریکا را در افغانستان وابسته به بهبود شرایط می‌داند؛ شرایطی که با توجه به واقعیت‌های هشت‌ماه گذشته، چندان بهبود نیافته است. جو بایدن حضور محدود نظامی امریکا، به‌ویژه حفظ نیروهای ویژه‌ی امریکایی را در افغانستان یک نیاز می‌داند. با خود داری نظامیان امریکایی از بازگشت به جبهه‌ی رو در روی جنگ با طالبان، اما دوام حمایت هوایی از نیروهای افغان زمینه‌ی عملی‌ساختن چنین استراتژی را به وجود آورده است.

باری بایدن در دیدار با حامد کرزی (۲۰۱۱)، جایگاه پاکستان در سیاست خارجی اداره‌ی اوباما را پنجاه مرتبه بالاتر از جایگاه افغانستان بر شمرده بود. اداره‌ی رئیس‌جمهور ترمپ نیز در عمل چنین موقفی را برای اسلام‌آباد در نظر داشت و با وجود عدم اثربخشی هم‌کاری پاکستان در مذاکرات صلح بر وضعیت جنگ و کاهش خشونت در افغانستان، هر بار اسلام‌آباد نقطه‌ی آغاز سفرها و مرجع مشورت‌های مقام‌های امریکایی در خصوص تلاش‌های صلح افغانستان بوده است.

در حالی که طالبان به بایدن پیشنهاد کرده‌اند که روند صلح را با روی‌کرد موجود به پیش ببرد و عمران خان نیز وعده‌ی دوام هم‌کاری داده است، حکومت افغانستان اما از این روند دل خوش ندارد و معاون دوم رئیس‌جمهور پیشنهاد می‌کند که حکومت آینده‌ی ایالات متحده باید روند موجود صلح را بازنگری کند.

از دست‌رفتن آزادی‌های مدنی و ارزش‌های دیموکراتیک، به‌ویژه حقوق زنان در مذاکره با طالبان از دغدغه‌های کلان جامعه‌ی افغانستان است. بایدن قول داده است که در سال نخست کارش مجمع جهانی دیموکراسی برای حفظ ارزش‌های دیموکراتیک را تشکیل خواهد داد، اما تا این‌جای کار طالبان به دست‌آوردهای بیست سال گذشته به دیده‌ی ارزش نمی‌نگرند و در پی تحقق تعریف خودشان از دین و نهادینه‌شدن امارت اسلامی در یک ساختار متفاوت‌تر هستند.

 مرسلین ارسلا 

Exit mobile version