آیا می‌توانیم شخصیت‌مان را تغییر دهیم؟

ترجمه: احمد فردوسی

اگر تابه‌ حال درباره تغییر شخصیت خود فکر کرده‌اید، باید به شما بگوییم که تنها نیستید. تحقیقات نشان می‌دهد که همه ما کم‌وبیش مایل به پرورش خصوصیات شخصیتی مثبت (مثل خوش‌مشربی، خوش بینی و کاریزما) و کم‌کردن خصوصیات منفی (مثل بدبینی و روان رنجوری) هستیم. اما آیا واقعاً تغییر شخصیت ممکن است یا شخصیت هرکس ماهیت ثابت و تغییرناپذیری دارد؟ با ما همراه باشید.

آیا شخصیت ثابت است؟

میل به تغییر شخصیت بسیار رایج است. ممکن است افراد خجالتی آرزو کنند که ای کاش معاشرتی‌تر و پرحرف‌تر باشند. احتمالاً کسانی که آستانه صبرشان پایین است، آرزو می‌کنند که ای کاش می‌توانستند در موقعیت‌های بحرانی خونسردی‌شان را حفظ کنند. در زندگی هریک از ما نیز لحظاتی وجود داشته که متوجه جنبه خاصی از شخصیت‌مان شده‌ایم و درصدد تغییر آن برآمده‌ایم. حتی ممکن است برخی افراد برای خودشان هدفی مشخص کنند و سعی در از بین‌بردن صفات بالقوه‌ مشکل‌سازشان داشته باشند. برای مثال، نزدیک سال نو که می‌شود، بسیاری از مردم هدف‌هایی برای خودشان تعیین می‌کنند که بر تغییر بخش‌هایی از شخصیت متمرکز است. مثلاً، دوست دارند مهربان‌تر، بخشنده‌تر، صبورتر یا معاشرتی‌تر شوند.

به‌ صورت عمومی، بسیاری از متخصصان بر این عقیده‌اند که ایجاد تغییرات واقعی و پایدار روی ویژگی‌های فراگیر شخصیتی می‌تواند کاری بسیار دشوار باشد. بنابر این، اگر از یک یا چند جنبه از شخصیت‌ تان ناراضی هستید، واقعاً می‌توانید کاری برایش انجام دهید؟ برخی متخصصان، از جمله «کارول دوک (Carol Dweck) » روان‌شناس، معتقدند که تغییر الگوی رفتاری، عادت‌ها و باورهای نهفته در سطح زیرین ویژگی‌های شخصیتی (مثل درون گرایی و سازگاری) کلید اصلی تغییر شخصیت است.

عوامل شکل‌دهنده شخصیت

برای درک این نکته که آیا می‌توانیم در شخصیت‌مان تغییری ایجاد کنیم، ابتدا باید بفهمیم ساختار شخصیت چیست. اینجاست که «سرشت و پرورش» وارد بازی می‌شوند. آیا رفتار ما در پیوند با عوامل وراثتی (سرشت) شکل گرفته یا محیط و یادگیری (پرورش) عوامل تعیین‌کننده شخصیت هستند؟ در گذشته، رویکرد نظریه‌پردازان و فیلسوفان اغلب یک‌طرفه بود و تنها طرفدار یکی از این دو عامل بودند. اما امروزه بیشتر متفکران با این موضوع موافق هستند که ترکیبی از هر دو عامل شخصیت نهایی ما را شکل می‌دهد.

همچنین، تعامل همیشگی میان جینتیک و محیط می‌تواند در چگونگی ابراز شخصیت اثرگذار باشد. برای‌مثال، ممکن است فردی از نظر جینتیکی مستعد داشتن رفتاری دوستانه و آرام باشد، اما کارکردن در محیطی پر از استرس او را کم‌تحمل و نگران کند.

دوک داستان دو پسر دوقلوی یکسان را که از زمان تولد جدا و دور از هم بزرگ شده‌اند به این موضوع ربط می‌دهد. آنها در بزرگ‌سالی با زنانی ازدواج کردند که اسم کوچک‌شان یکی بود، سرگرمی‌های مشابه داشتند و تقریباً سطح مشابهی از ويژگی‌های شخصیتی خاص در آنها هویدا بود. این مثال‌ها مبنای این اندیشه است که شخصیت ما عمدتاً از ارادۀ خود ما خارج است. در مطالعه‌ای که در مورد این دوقلوها انجام شد، مشخص گردید که جینتیک در مقایسه با محیط و تجربه‌های خاص ما تأثیر بسیار بیشتری دارد.

درباره نقش بسیار مهم جینتیک شکی وجود ندارد، اما بررسی‌های دیگر نیز نشان می‌دهد که تعامل تربیت و حتی فرهنگ ما با زیربنای جنتیکی موجب شکل‌گیری شخصیت ما شده است.

تمرکز بر حد وَسط‌های این دو عامل می‌تواند به فهم بهتر موضوع کمک کند

اما دوک معتقد است که امکان تغییر شخصیت وجود دارد. ممکن است ویژگی‌های فراگیر شخصیتی در طول زندگی هر فرد ثابت بمانند، اما خصوصیت‌های «حد وسطی» شخصیت ما هستند که در زیر سطح ویژگی‌های فراگیر شخصیتی قرار گرفته‌اند و نقش مهمی در شکل‌دهی شخصیت ما دارند. باور دوک این است که برای تغییر شخصیت می‌توان کیفیت‌های حد وسطی را تغییر داد.

خُب، حالا ببینیم این اجزای حد وسطی شخصیت دقیقاً چه هستند؟

۱. باور و نظام‌های فکری

دوک معتقد است که باور و نظام‌های فکری، تحت مرتبۀ ویژگی‌های فراگیر شخصیتی، نقشی مهم در شکل‌دادن به شخصیت ایفا می‌کنند. هرچند تغییر برخی جنبه‌های شخصیت می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، اما شما می‌توانید با تغییر در برخی باورهای اساسی، روش ابراز شخصیت‌تان را کنترل کنید و شکل‌ دهید.

۲. استراتیژی‌های هدف و سازش

دیگر نظریه‌پردازان معتقدند، عواملی مثل استراتیژی‌های هدف‌ و سازش در شکل‌گیری شخصیت نقش اصلی را ایفا می‌کنند. برای‌مثال، اگر نشانه‌های شخصیت تیپ A در شما بیشتر است، می‌توانید مهارت‌های جدید سازش و مدیریت استرس را که به شما کمک می‌کنند فرد آرام‌تری شوید، یاد بگیرید.

چرا بر باورها تمرکز کنیم؟

چرا بر باورهای‌مان تمرکز کنیم؟ هرچند تغییر عقاید لزوماً کار آسانی به‌نظر نمی‌رسد، اما برای شروع راه مناسبی است. باورهای ما تاحدّ زیادی زندگی ما را شکل داده‌اند، از دیدگاه ما درمورد خودمان و دیگران گرفته تا عملکردمان در کارهای روزانه، کنارآمدن با چالش‌های زندگی و حتی رفتارهای تظاهرگونه ما نسبت به دیگران. اگر واقعاً بتوانیم تغییری در باورهای‌مان ایجاد کنیم، نتیجه آن بر رفتار و احتمالاً برخی جنبه‌های شخصیتی‌مان تأثیری چشمگیر خواهد داشت.

برای ‌مثال، باورهایی که دربارۀ خود وجود دارد (خواه ویژگی‌ها و خصوصیات شخصی ثابت باشند، خواه انعطاف‌پذیر) را در نظر بگیرید. اگر باور داشته باشید که هوش شما سطح ثابتی دارد، آنگاه برای عمیق‌تر کردن فکرتان قدمی بر نخواهید داشت. اما اگر این خصوصیات را قابل‌تغییر بدانید، احتمالاً برای گسترش و بازکردن ذهن‌تان تلاش بیشتری خواهید کرد.

شکی نیست که باورها نقش اساسی در عملکرد انسان‌ها دارند؛ اما محققان به این نتیجه رسیده‌اند که افراد می‌توانند، برای داشتن رویکردی انعطاف‌پذیرتر نسبت به ویژگی‌های شخصی‌شان، دست از باورهای‌شان بردارند. در آزمایشی، دانش‌آموزانی که متوجه شدند مغز آنها همواره در واکنش به دانش جدید ارتباطاتی تازه ایجاد می‌کند، به استادان و معلمان و معدل بالاتر بیشتر بها می‌دادند و لذت بیشتری از مدرسه می‌بردند.

تحقیق خود دوک نشان داد که تحسین کودکان چه تأثیری بر باور آن کودکان درمورد خودشان دارد. کودکانی که به‌سبب هوش‌شان تحسین می‌شوند، بیشتر تمایل دارند که درباره خصوصیات شخصی‌شان به تیوری‌هایی باور داشته باشند که حکایت از ثبوت آن ویژگی‌ها دارد. این بچه‌ها به هوش‌شان مثل یک ویژگی تغییرناپذیر نگاه می‌کنند. شما یا باهوش هستید یا نیستید. ازطرف ‌دیگر، بچه‌هایی که برای «تلاش» شان تحسین شده‌اند، معمولاً هوش‌شان را تغییرپذیر می‌دانند. بچه‌هایی که در تحقیق دوک شرکت کردند تمایل بیشتری داشتند که در مواجهه با مشکلات پایدار بمانند و نسبت به یادگیری مشتاق‌تر بودند.

برای تغییر شخصیت چه کاری می‌توان انجام داد؟

از یک فرد درون‌گرا به یک فرد بیرون‌گرا تبدیل‌شدن می‌تواند کاری بسیار دشوار (یا حتی غیرممکن) باشد، اما متخصصان معتقدند با انجام‌دادن برخی کارها می‌توان تغییراتی واقعی و پایدار در شخصیت ایجاد کرد.

۱. تمرکز روی تغییر عادت‌ها

روان‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که کسانی که جنبه‌های شخصیتی مثبت (مثل مهربانی و صداقت) را از خود بروز می‌دهند در وجودشان واکنش‌های همیشگی‌ای شکل داده‌اند که پایدار مانده‌اند. «عادت» قابل‌یادگیری است. بنابراین، تغییردادن واکنش‌های همیشگی‌تان در طی زمان یکی از راه‌هایی است که موجب تغییر شخصیت شما نیز خواهد شد. قطعاً، صورت‌بخشیدن به عادت‌های جدید یا کنارگذاشتن عادت‌های قدیمی هرگز کار ساده‌ای نیست و به زمان و تلاش جدی نیاز دارد. با تمرین کافی، این الگوهای جدید رفتاری خیلی زود درونی خواهند شد.

۲. تغییر باورهای خود

اگر باور داشته باشید که تغییر نمی‌کنید، پس هیچ تغییری نخواهید کرد. اگر سعی می‌کنید بیشتر معاشرت کنید، اما باور دارید که درون‌گرایی‌تان یک ویژگی تغییرناپذیر، همیشگی و ثابت است، بنابر این هرگز اجتماعی‌تر نخواهید شد. اما اگر معتقد باشید که ویژگی‌های شخصی‌تان قابل‌تغییر هستند، احتمالاً برای اجتماعی شدن تلاش خواهید کرد.

۳. تمرکز روی روند کار

بررسی‌های دوک همیشه نشان داده که ستایش «تلاش‌« به‌جای «توانایی‌» بسیار ضروری است. به‌جای فکرهایی مثل «من خیلی باهوشم» یا «من خیلی بااستعدادم»، جملاتی مثل «من واقعاً سخت کار کردم» یا «من یک روش عالی برای حل مشکل پیدا کردم» را جایگزین کنید. با تغییر جهت به سمت طرز فکر رشد (growth mindset)  به‌جای طرز فکر ثابت، متوجه خواهید شد که تجربه‌کردن تغییرات واقعی و رشد در شما راحت‌تر خواهند بود.

سخن پایانی

تغییر شخصیت کار ساده‌ای نیست، و شاید تغییر برخی ابعاد شخصیتی هرگز به‌صورت کامل میسر نشود. اما محققان بر این باورند که راه‌هایی برای تغییر بخش‌های مشخصی از شخصیت وجود دارد. می‌توان با بازی، فکر یا عملکردهای روزانه در جنبه‌هایی که زیر این لایه‌های ابعاد شخصیتی وجود دارد، تغییرهای حقیقی به‌وجود آورد.

Exit mobile version