ابتکار یک کمربند و یک جاده درخشندگی مجدد افغانستان در جاده ابریشم را به ارمغان خواهد آورد

لیو جین سونگ سفیر کبیر جمهوری خلق چین در افغانستان

در سالی که تازه گذشت، آثار گنجینه های موزیم ملی افغانستان در شهرهای کلان چین به نمایش در آمد. اینکه چه بسا مردم به تماشای آن نمایشگاه رفتند، سابقه ای نداشت و همه از تمدن درخشان افغانستان باستان به حیرت در آمدند و به هر کدامشان آفرین می گفتند.

گنجینه های یادشده متعلق به دوران قرن 2 قبل از میلاد الی قرن 12 میلادی هستند و با توجه به برداشتهای باستان شناسی و اشاره های تاریخی چینایی، طی این دوران سرزمین افغانستان از مراکز تجارتی قاره اوراسیا محسوب می شود که مردم ثروتمند هستند، حکومتداری منظم و جامعه صلح آمیز. چنان که وقتی که جانگ چیأن سفیر سلسله هان چین از پادشاه افغانستان خوستار است تا جهت مقابله علیه دشمنان دیرینه با چین متحد شود جانب افغانستان جواب میدهد که با این زندگی خوب و آرام مایل به جنگ نیست.

طی دوران بیش از 1500 ساله از قرن 1 میلادی به بعد، افغانستان همیشه مروارید در جاده ابریشم باستان بوده است. بسیاری از باستان شناسان عقیده دارند که سرنوشت افغانستان و بسیاری از کشورهای آسیایی به رونق و رکود جاده ابریشم بستگی داشته اند. این نظریه هم مورد پشتیبانی تئوری علم اقتصاد است.

به گفته مشهور فرانسیس بیکن فیلسوف بریتانیایی، سه چیز باعث بزرگواری کشور می شود: خاک حاصلخیز، کارگاه های فعال و ترانسپورت راحت و سریع. این گفتار سه عامل انکشاف اقتصادی یک کشور را آشکار می کند: زراعت، صنعت و ترانسپورت.

یک کشور قدرتمند و باثبات نمی تواند فاقد پایه زراعت خویش باشد. باید منبع غذا را محکم در دست خویش گرفت. باید زارعین را ثروتمند ساخت تا جایی که غلات اضافی برای فروش دارند. در این صورت نیروی کار اضافی که منبع اصلی و اولیه سرمایه و نیروی کار مورد نیاز اقتصاد و صنعت سازی شهرها ست می تواند در اصناف دیگر مصروف باشد.

در سالیان گذشته دور افغانستان و چین هر دو از کشورهای قدرتمند از لحاظ کشاورزی بودند که پیشرفته ترین وسایل زراعتی و تکنیک آبیاری در جهان را داشتند. ارقام صادراتی اصلی چین به افغانستان ابریشم و چای و مهمترین رقم وارداتی چین از افغانستان و کشورهای آسیای مرکزی اسب جنگی بود که اکثراً محصولات زراعتی و دامداری بودند. دولتها به راه اندازی مهندسی آبیاری، پشتیبانی تولید زراعتی، حفاظت اقتصاد زراعتی کوچک و تعدیل قیمت غلات در صورت لازم برای تعادل منافع زارعین و شهرنشینان می پرداختند و اینگونه حکومتداری معمولا قدرتمند و دقیق بود.

بدون زراعت، ثبات سیاسی کشورهای بزرگ و تجارت پایدار میسر نمی شود و رفاه جاده ابریشم و کشورهای مسیر جاده ابریشم نیز صورت نمی گیرد.

اما دربارۀ صنعت. یک ضرب المثل چینایی می گوید که (( نه صنعت نه ثروت )). چه در گذشته چه امروزه، پرفروشترین و سودآورترین کالاها در جاده ابریشم معمولاً محصولات زراعتی و مواد خام نبوده، بلکه محصولات دقیق و محصولات صنعتی بوده اند که در گذشته ابریشم و ظروف چینی چین و کاشی افغانستان بود و امروزه موبایل و طیاره است.

قیمت یک دستگاه موبایل هوشمند ایفون 7، 650 دالر امریکا ست که برابر با درآمد سالانه یک تن زارع افغان است. در این میان سهم کارگران مونتاژ چینایی تنها 46/8 دالر می باشد درحالی که جاپن و کریای جنوبی با فراهم مصالح خاص و طرحریزی به ترتیب 68 و 17 دالر سهم دارند. بدین طریق حدود 283 دالر مستقیماً به کیف پول کمپانی اپل واریز می گردد، زیراکه حق امتیاز، تکنالوژی و کانال فروش انحصاراً در دست آن کمپانی است. این همین واقعیت بیرحم مربوط به صنعت مدرن و توزیع منافع آن است.

میانگین قیمت یک دستگاه طیاره بوئینگ بالغ بر 100 میلیون دالر، برابر با کل درآمد سالانه 120 هزار تن زارع افغان ویا ارزش 10 میلیون پیراهن ساخت چین است. این همان تفاوت قیمت ناشی از تفاوت موقعیت در زنجیره ارزش جهانی تعریف می شود که رئیس جمهور اشرف غنی به آن اشاره کرده است.

حالا دربارۀ ترانسپورت. بطور معمول هنگام حمل محصولات زراعتی با نیروی انسانی یا چهارپایان، در صورتی که فاصله دورتر از 100 کیلومتر شود، هزینه ترانسپورت از خود ارزش محموله تجاوز می شود و در نتیجه محموله از ظرفیت رقابتی محروم می شود. ترانسپورت زمینی در جاده ابریشم باستان اغلب با کمک شتر و اسب انجام می شود و یک نفر شتر قادر است محموله 200 کیلوگرمی را تا فاصله هزارها کیلومتری ببرد. اما هزینه برای خود شترها و نیروی انسانی معمولاً به بیش از نیم ارزش محموله بالغ می شود.

اما ترانسپورت بحری فرق می کند. گنجایش یک کشتی بادی هزار تنی با ظرفیت حمل بار 5000 نفر شتر برابر است اما هزینه یک تُن محموله کشتی فقط ده و چندی دالر است. این همان پس زمینه مهم رکود جاده ابریشم زمینی بعد از آغاز عصر دریانوردی اروپا می باشد.

حتی امروزه نامساعدی ترانسپورت زمینی نسبت به ترانسپورت بحری نیز واضحاً حس می شود. جهت حمل یک کانتینر استاندارد از کابل تا شهر ارومچی چین، ضرورتاً 3000 کیلومتر سرک و ریل آهن پیموده می شود که کلی هزینه آن 7100 دالر است در حالی که هزینه حمل یک کانتینر از بندر کراچی تا بندر تیأن جین چین از راه بحری، علیرغم فاصله بیش از ده هزار کیلومتر فقط 1000 دالر است. ولی در صورتی که همین کانتینر از کابل تا کراچی و بعد تا چین حمل شود، هزینه ترانسپورت زمینی به علاوه هزینه ترانزیت در کراچی به 6000 دالر افزایش می یابد.

هزینه ترانسپورت یک کانتینر بالغ بر 6000 الی 7000 دالر است و به علاوه تعرفه متوسط حدود 3000 دالری بر انواع مختلف کالاها، هزینه کلی به بیش از ده هزار دالر بالغ می شود که از ارزش بسیاری از کالاها تجاوز می کند. این همان دلیل اصلی ناکامی افغانستان در صادرات محصولات بومی و رقابت با دیگر کشورها و فقر زارعین این کشور است.

همچنین باید توجه کنیم به این نکته که وقتی که مارکو پولو از ونیز به افغانستان و بعد به چین سفر می کرد، با وجود دشواریهای سفر ، با توجه به اینکه که در آن زمان سرتاسر جاده ابریشم تحت سلطه امپراتور مغول قرار گرفته بود، به پاسپورت و ویزا نیاز نداشت و ضمناً حکومت از تجار چندان مالیات وضع نمی نمود بلکه خوراک و مسکن و تأمین امنیت را برای تجار فراهم می آورد، مارکو پولو و همراهانش می توانستند از این سفر سود بیرند. از دوران معاصر بدین سو هزینه گمرکی بین کشورهای آسیایی و اروپایی، هزینه ترانزیت کالاها و هزینه امنیت همواره سنگین مانده که تأثیرات جدی بر اقتصاد افغانستان گذاشته است.

افغانستان کشوری محاط به خشکه است و به کدام بندر بحری دسترسی ندارد. با توجه به عوامل خداداد و مرحله رشد اقتصادی، یک کشور در صورتی که نه مثل کشورهای سوئیس و لوکزامبورگ صنایع تولیدی و بانکداری پیشرفته را داشته باشد و نه پس انداز کافی شهروندان و سرمایه گذاری خارجی را، مجبور است با تکیه بر زراعت، معدن، صعنت دستی، صنعت توریستی و تجارت ترانزیتی سرمایه اولیه را انباشته تا قدم به قدم صنعتی سازی و مدرن سازی را تحقق ببخشد. این امر دقیقاً حاکی از اهمیت، ضرورت و فوریت اشتراک افغانستان در همکاریهای اقتصادی منطقوی است.

درخشانی افغانستان در جاده ابریشم باستان مدیون محصولات خاص، صلح داخلی، پایبندی به پالیسی درهای باز، گسترش اتصالات و حسن همجواری وقت این کشور می باشد و اینها برای افغانستان امروزی نیز الهام بخش است. یقین دارم که چه ابتکار کنفرانس همکاری‌های اقتصادی  برای افغانستان(RECCA)، چه اشتراک در سازمان همکاری های منطقه ای آسیای مرکزی (CAREC) و اتحادیه همکاریهای منطقه ای جنوب آسیا(SAARC)، یا پیشبرد پروژه انتقال برق آسیای مرکزی – آسیای جنوبی (CASA-1000)، پروژه انتقال گاز ترکمنستان- افغانستان – پاکستان – هند(TAPI)، دهلیز تجارتی راه لاجورد و انواع دهلیزهای هوایی، کلگی از تجارب تاریخی این کشور مایه گرفته و دنباله روحیه جاده ابریشم باستان و تلاش جهت ایجاد برتری نسبی، روانسازی کانال تجارت و کاهش هزینه ترانسپورت هستند.

 امروز یک ابتکار، پلاتفرم یا مکانیزم وجود دارد که افغانستان می تواند با کمک آن به طور کلی به هدف پیوستن خود به همکاریهای اقتصادی منطقوی برسد و از کشور محاط به خشکه به محور اتصالی زمینی و از گودال اقتصادی به بستر انکشاف مبدل گردد و زراعت، صنعت و تجارت خود را به پیش ببرد. این همان ابتکار یک کمربند و یک راه است.

در اوایل سال جاری میلادی، بانو مریم صافی مؤسس و رییس اجراییه نهاد پژوهش و توسعه (DROPS ) گزارش تحقیقاتی خود تحت عنوان (( اشتراک افغانستان در ابتکار یک کمربند و یک راه: مرور، تحلیل و چشم انداز )) را منتشر ساخت. این اولین گزارش تحقیقاتی سیستمیک روی ابتکار یک کمربند و یک راه می باشد که از سوی محققان افغان تالیف شده است. بانو مریم صافی اظهار داشت که با توجه به ناامنی فعلی افغانستان، ابتکار یک کمربند و یک جاده که با منافع کشور و ملت افغانستان سازگار است (( داروی مقوی قلب )) را در اختیار افغانستان قرار گذاشته و برای شناسایی از پتانسیل انکشافی افغانستان و بازیابی درخشانی این کشور به حیث قلب آسیا، چارراه اوراسیا و مرکز تجارتی راه ابریشم سودمند می باشد.

اسم ” یک کمربند و یک راه ” ترکیب از ” کمربند اقتصادی جاده ابریشم ” و ” جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکم” است که به ترتیب در سال 2013 میلادی از طرف شی جین پینگ رئیس جمهوری چین در قزاقستان و ایندونسیا مطرح گردیده و مورد پشتیبانی محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان و اقشار مختلف این کشور قرار گرفته است. به عقیده من، ابتکار یک کمربند و یک راه دلگرم کننده ترین پروژه مربوط به معیشت مردم، عظیمترین طرح ساخت زیربنا، نیرومندترین پلان انکشاف و صادقانه ترین برنامه همکاری بین المللی محسوب می شود.

چنین ابتکار باشکوه همکاری بین المللی را می توان با عددهای 1 الی 8 خلاصه نمود:

عدد 1 به ساخت جامعه با سرنوشت مشترک اشاره می کند. متفاوت با اتحادیه اروپا که ویژگی آن انتقال حاکمیت و مکانیزمی شدن در سطح بالا می باشد این جامعه بر مبنای حاکمیت کشورها و با احترامگذاری به آن، با پایبندی به درهای باز، برابری و پیشرفت تدریجی، به قبولیت جوانب توجه می کند و همگرایی منطقه، انکشاف مشترک و صلح پایدار را اهداف خود قرار می دهد.

منظور از عدد 2 راههای زمینی و بحری به حیث دو بال برای آسیا است و در این میان قاره اوراسیا و آبهای نزدیک آن از اولویت برخوردار است.

منظور ازعدد 3 اصول سه گانه ” مشاوره، ساخت و بهره برداری مشترک ” و “کیفیت، معیار و سطح بالا ” است که اجرای ابتکار باید رعایت کند. درست است که ابتکار “یک کمربند و یک راه ” توسط چین مطرح شده است ولی با رهبری چین اجرا نمی شود. روابط بین شرکای آن روابط همکاری برابرانه ست، نه روابط بین کمک کننده و کمک گیرنده. از این لحاظ با ” طرح مارشال ” آن زمان کاملاً فرق دارد.

عدد 4 به این معنی است که بیش از 4 بیلیون تن جمعیت قاره اوراسیا تحت پوشش مستقیم این ابتکار هستند. تاکنون بیش از 140 کشور درباره اشتراک و یا پشتیبانی از ابتکار یک کمربند و یک راه  ابراز نظر مثبت نموده اند که در این میان هم کشورهای در حال توسعه مثل تاجکستان، نپال و کنیا هستند و هم کشورهای پیشرفته مثل ایتالیا، جرمن و فرانسه. به تاریخ نهم اپریل رؤسای چین و کشورهای اروپا با صدور بیانیه مشترک ابراز موافقت کردند که به پیشبرد ابتکار یک کمربند و یک راه، استراتژی اتصالات اتحادیه اروپا و اوراسیا و اتصالات شبکه های ترانسپورتی پان اروپایی ادامه دهند.

عدد 5 به اتصالات در پنج عرصه سیاست، زیربنا، تجارت، بانکداری و تبادلات و همکاری فرهنگی و انسانی اشاره می نماید.

عدد 6 به شش کریدور اقتصادی به شمول کریدور چین – مغولستان – روسیه، پل ارتباطی جدید اوراسیای(راه آهن)، کریدور چین – آسیای مرکزی – آسیای غربی، کریدور اقتصادی چین – پاکستان، کریدور بنگلادش – چین – هندوستان – برمه، کریدور چین – شبه جزیره هند و چین و شش شاهراه به شمول ریل آهن، جاده زمینی، راه بحری، خط هوایی، خط لوله ای و خط سریع اطلاعات اشاره می کند که اسکلت اصلی کمربند اقتصادی جاده ابریشم را تشکیل می دهند.

عدد 7 به هفت قطعه جغرافیایی به شمول آسیای شمال شرقی، آسیای جنوب شرقی، آسیای جنوبی، آسیای مرکزی، آسیای غربی – افریقای شمالی، روسیه – اروپا و سایر مناطق اشاره می کند که با ابتکار یک کمربند و یک راه دخالت دارند. دروازه ابتکار یک کمربند و یک راه به همه همراهان و هم هدفان باز است و با این که توجه آن روی قاره اوراسیا معطوف است، اما به کشورهای واقع در مسیر جاده ابریشم باستان و قاره اوراسیا محدود نمی شود.

منظور از عدد 8، هشت عرصه اولویت دار است که عبارتند از اتصالات زیربنا، صنعتی سازی، اکتشاف منابع انرژِی، همکاری اقتصادی و تجاری، همکاری بانکداری، تبادلات فرهنگی، حفاظت محیط زیست و همکاری در حوزه بحری.

هدف چین از ابتکار یک کمربند و یک راه چیست؟ در این مورد گمانزنیهای متعددی وجود دارد. بعضیها آن را استراتژی جامع جئوپولیتیکی چین دانسته و بر این باورند که هدف آن مقابله با استراتژی “برگشت مجدد به آسیا – پاسیفیک” یا استراتژی “هند – پاسیفیک” امریکا و یا ترویج ظرفیت تولیدی اضافی چین است.

در حقیقت این نگرانی ها نالازم ست. ابتکار یک کمربند و یک راه نه دام است، نه انعام است، نه تاکتیک است، بلکه کار تیمی است. طبیعتاً هم آزمونی برای دیپلوماسی چین به حیث کشور بزرگ محسوب می شود.

پس چرا چین این ابتکار را مطرح کرده است؟ دلایلش حداقل شامل چهار نکته زیر است:

یک، به منظور تحقق بخشیدن انکشاف متعادل تر، جامع تر و باکیفیت تر، کشور چین به اعمار و استفاده از برتری غرب این کشور، تغییر دادن وضعیت کنونی این کشور که توسعه اقتصادی بیش از حد به مناطق ساحلی شرق متکی است، انکشاف همزمانی مناطق ساحلی و داخلی چین و درهای باز همه جانبه نیاز دارد.

دو، در حالی که اقتصاد و تجارت جهانی چندان رونق ندارد و اقتصاد آسیا با فشار روزافزون مواجه است و بسیاری از موسسات تحقیقاتی از آغاز سال روان پیش بینی رشد خود را کاهش داده اند، سرمایه گذاری مؤثر، تأمین مالی پروژه های زیرساختها و اصلاحات جامع در طرف عرضه به طور مشخص مورد نیاز است تا رشد اقتصادی برانگیخته شود.

سه، وضعیت “فرورفتگی اقتصادی” در دل قاره آسیا و آسیای مرکزی باید تغییر کند. همانطوری که عکس های ماهواره ای که شبانه از شهرها گرفته شده است به ما نشان می دهد، ساحه های روشن مال شهرهای توسعه یافته اقتصادی هستند که بیشتر در مناطق ساحلی اوراسیا قرار دارند. این واقعیت هم نتیجه قوانین اقتصادی است هم ناشی از استعمار. حالا ما باید کار کنیم تا سراسر اوراسیا توسعه یابد و آسیای میانه  را به موتور رشد جدید تبدیل کنیم.

داتاهای منبع معتبر اقتصادی بین المللی نشان می دهد  که در حدود سال 1600 میلادی مرکز اقتصاد جهانی در نزدیکی افغانستان قرار داشته و پس از آن به تدریج به سمت غرب تا اقیانوس اطلس جابجا شد و در سال 1950 هنگامی که جمهوری خلق چین به تازگی تاسیس شد و شاه ظاهر خان بر افغانستان سلطنت می کرد شروع به حرکت به سوی شرق کرد. در حال حاضر در انتقال به شرق تسریع می کند و به زودی به افغانستان نزدیک می شود. “کسی که آمادگی داشته باشد فرصت را تصاحب می کند.” امیدوارم بتوانیم مشترکاً این فرصت تاریخی را در دست بگیریم.

چهار، در جهان کنونی نیازمندی به چند جانبه گرایی، تجارت آزاد و مسئولیت پذیری قدرتهای بزرگ و همچنین سَمت، اعتماد و اطمینان و از اصل ریشه کنی تروریسم و افراط گرایی به شدت محسوس است. این اصل صلح پایدار و باعزت است و فقرزدایی و کارآفرینی. اینها نیازمندی های فوری افغانستان هستند و هم دقیقاً اهداف اولیه ابتکار یک کمربند و یک راه می باشند.

از زمان مطرح کردن ابتکار یک کمربند و یک راه به این سو، در پنج سال گذشته حجم تجارت کالاها بین چین و کشورهای مربوطه به بیش از 5 تریلیون دالر آمریکا رسیده است که از نرخ رشد سالانه 1.1 فیصدی برخوردار است، این در حالی است که تجارت جهانی کاهش می یابد و رشد منفی دارد. در پنج سال گذشته سرمایه گذاری مستقیم چین در کشورهای مسیر یک کمربند و یک جاده به بیش از 70 میلیارد دالر بالغ شده  و رشد سالیانه 7.2 درصدی را به خود اختصاص داده است. 82 منطقه همکاری اقتصادی و تجاری در سراسر جهان که توسط چین راه اندازی شده است بیش از 2 بیلیون دالر مالیات و عوارض به کشورهای میزبان پرداخته و بیش از 003 هزار شغل محلی ایجاد کرده است.

اجازه بدهید چند مثال از کشورهای همسایه و آشنای دوستان افغانی بیاورم.

مثال اول. با بهره برداری از ابتکار یک کمربند و یک راه و کمک های دولت و شرکت های چین، تاجکستان به شبکه های حمل و نقل جاده ای و شبکه های انتقال و توزیع برق در سراسر کشور دست یافته است. پروژه های سرک، تونل، راه آهن و لوله کشی گاز که به عهده طرف چین واگذار شده اند، یا موفقانه پایان یافته و یا در حال پیشرفت سریع هستند. نیروگاه حرارتی شماره دو شهر دوشنبه که با کمک دولت چین احداث شده است، جوابگوی نیازهای بیش از 700 هزار باشنده گان این شهر و مناطق اطراف آن به برق و گرما در زمستان است. حجم تجارت دوجانبه از 2.75 میلیون دالر در سال 1992 میلادی به 650 میلیون دالر در سال 2018 میلادی افزایش یافته است. در حال حاضر بیش از 400 شرکت چینایی در تاجکستان سرمایه گذاری کرده و فعالیت دارند و از بزرگترین مالیه دهنده گان و ارزآوران برای تاجکستان می باشند.

چین و تاجکستان موافقتنامه مبادله ارز به مبلغ 3 میلیارد یوان چینایی را به امضا رسانده اند. امور وامگذاری و تسویه حساب بازرگانی دو کشور با یوان چینایی ثابت قدم پیشرفت می کند و بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا (AIIB) به طور فعال از تأمین مالی پروژه ها در تاجکستان حمایت می کند. همچنین دو طرف در مورد امکان ایجاد صندوق سرمایه گذاری مشترک تحقیق می کنند.

مثال دوم. با بهره گیری از ابتکار یک کمربند و یک راه، قزاقستان بزرگترین کشور محاط در خشکه جهان از طریق بندر لیان یون گانگ چین به اقیانوس آرام راه یافته است. پایگاه همکاری تدارکاتی که توسط چین و قزاقستان ساخته شده است، به پلاتفرم حمل و نقل ترانزیتی، تدارکات و انبارداری برای کشورهای متعدد آسیای میانه تبدیل شده است.

مثال سوم. به تاریخ 8 اپریل اولین راه آهن جدید بعد از استقلال سریلانکا در سال 1948 میلادی بهره برداری شد. این هم  دست آورد اولیه ابتکار یک کمربند و یک راه در کشور سریلانکا به شمار می رود.

پس چه فایده هایی از ساخت یک کمربند و یک راه نصیب افغانستان می شود؟ این اولین سئوالی است که اقشار مختلف مردم  افغان علاقه مندند جواب آن را بدانند.

به طور اختصار، ابتکار یک کمربند و یک راه نه تنها سرکهای اتصال به اطراف را برای افغانستان که  کشوری محاط به خشکه و واقع در قلب قاره اوراسیا است فراهم می کند، بلکه توجه و سرمایه گذاری بی سابقه ای از سوی جامعه بین المللی را به انکشاف یک کشور محاط به خشکه معطوف می سازد.

بر اساس آخرین تحقیقات مؤسسات بین المللی نظیر بانک جهانی، ایجاد مشترک یک کمربند و یک راه، نرخ رشد اقتصادی جهانی را حداقل 0.1 فیصد افزایش داده، هزینه های تجاری و زمان حمل و نقل جهانی را به ترتیب 2.2 و 2.5 فیصد کاهش داده و باعث می شود تا هزینه تجارت در کریدور اقتصادی  چین – آسیای مرکزی- آسیای غربی که در مجاورت افغانستان قرار دارد 10 فیصد کاهش یابد.

از دیده علم اقتصاد، مشارکت افغانستان در ابتکار یک کمربند و یک راه  سبب می شود که افغانستان با استفاده از برتریهای موقعیت جغرافیایی، منابع طبیعی، ساختار جمعیتی، ارتباطات و توجه بین المللی، فقدان منابع مالی، زیرساخت صنعتی و بنادر ساحلی خود را جبران کند و به راحتترین و مقرون به صرفه ترین راه به بازارهای نوظهور و بزرگترین بازار جهان دست یابد و شرایط و هزینه ورود آن به بازار جهانی نزول کند. این ابتکار شهرهای بزرگ و شرکت های کلیدی افغانستان را به خطوط حمل و نقل متصل می کند تا تأثیر تمرکز شکلگیری شود قسمی که از یک نقطه شروع می شود تا اینکه به یک خط و سرانجام به صحفه گسترش می یابد و یک سکوی تجاری برای خیزش اقتصاد به وجود می آید. این ابتکارسرمایه گذاری، مصرف و صادرات افغانستان را به طور همزمان تحریک می کند، بازارهای داخلی و بین المللی این کشور را توأماً کشف می کند و در اشتغالزایی تلاش می کند تا افغانستان از وضعیت منفعل فعلی مبنی بر اینکه هیچ یک از سه ارابه اقتصاد ( یعنی سرمایه گذاری، مصرف و صادرات ) نمی تواند به جلو حرکت کند و مانع یکدیگر می شود، خلاص شود.

افغانستان از کشورهایی است که زودتر حمایه از ابتکار یک کمربند و یک راه را صراحتاً ابراز کرده و تفاهم نامه ایجاد مشترک یک کمربند و یک راه را با چین عقد کرده و مکانیزم همکاری امنیتی مربوطه را با چین برقرار کرده اند. طرف چین همیشه به عملکرد مثبت رهبران، ارگانهای دولتی و اقشار مختلف مردم  افغانستان برای مشارکت در ابتکار یک کمربند و یک راه اهمیت می دهد و از آن قدردانی می کند و افغانستان را یکی از مهمترین شریکان خود در ساخت مشترک یک کمربند و یک راه و کسب دست آورد اولیه می شناسد.

ساخت و ساز مشترک یک کمربند و یک راه فایده هایی در شش عرصه برای افغانستان به ارمغان آورده  و خواهد آورد. این فایده ها را می توان با شش ((افزایش )) خلاصه نمود:

یک، افزایش میزان تجارت دوجانبه. از افتتاح دهلیز هوایی جهت انتقال جلغوزه افغانستان به چین در نوامبر سال گذشته بدین سو، طی چهار ماه جلغوزه افغانستان به ارزش بیش از 15 میلیون دالر با 64 پرواز به چین صادر شده است. برخلاف نزول حجم تجارت جهانی، چین و افغانستان حجم تجارت سالانه به ارزش 1.1 میلیارد دالر را حفظ کرده و فرش، مرمر و زعفران افغانستان در چین بازار بسیارخوبی یافته است. امسال شروع به بحث روی صادرات انار افغانستان به چین کرده ایم. طرف چین مایل است محصولات بومی افغانستان را بیشتر وارد کند تا در آمد بیشتری برای زراعت پیشه گان افغانستان فراهم شود.

دو، افزایش سرمایه گذاری چین درافغانستان. با وجود نامساعدی وضعیت امنیتی افغانستان، کشور چین در افغانستان تعدادی پروژه های سرمایه گذاری دارد که میزان کل آن نزدیک به 500 میلیون دالر رسیده است. اخیراً یکی از تشبثات خصوصی چینایی با سرمایه گذاری در ولایت بامیان به کاشت و فروش زعفران در آن ولایت کمک می نماید که دهها خانوار محلی به طور مستقیم از آن بهره گرفته اند. همچنین یک شرکت چینایی در پارک صنعتی کابل در تولید تجهیزات برق سرمایه گذاری کرده است. در اخر جلالتمآب محمد اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان را در مشارکت در محفل افتتاحیه اولین فابریکه پروسس و بسته بندی جلغوزه همراهی کردم. در محفل یادشده از تلاشهای افغانستان در تشویق تولید داخلی به جای واردات جهت دستیابی به خوداتکایی اقتصادی قدردانی نمودم. در آینده طرف چین بیش از گذشته در انکشاف تشبثات روستایی و صنعت پروسس به افغانستان کمک خواهد کرد.

سه، افزایش فرصت تعلیم و تربیه افغانان. چین سالانه بیش از 150 بورسیه و حدود 1000 فرصت تربیه را در اختیار افغانستان به حیث شریک مهم چین در ساخت یک کمربند و یک راه می گذارد که کمک بزرگی برای جوانان و متخصصان افغان محسوب می شود. در این مورد شایان ذکر است که سال گذشته پرسونل تشریفاتی بلند پایه افغانستان در هتل دیائو یو دائو چین آموزش دیدند و هیئتی از دیپلمات های وزارت امور خارجه افغانستان تازه از سفر به ولایت هه نان چین به کشور خود بازگشت. علاوه براین، بر اثر ابتکار یک کمربند و یک راه، همکاریهای سه جانبه مربوط به افغانستان هم درحال افزایش است. این امر باعث می شود طرفهای ذیدخل با استفاده از ظرفیت دیگران ضعف خود را جبران کنند و قدرت های بزرگ در افغانستان خوب همکاری کنند چنانکه چین و هندوستان در مورد تربیه پولیس افغانستان بحث می کنند و چین و آمریکا در مورد مساعدت به افغانستان در تکمیل سیستم نظارتی بر تعلیم و تربیه باهم مشوره می کنند.

چهار، افزایش احساس امنیت افغانان. همکاریهای تجارتی دو کشور و کمکهای بلاعوض چین به افغانستان کسب و کار در افغانستان را افزایش داده و به فقرزدایی افغانستان یاری نموده است که برای ریشه کنی تروریزم و افراطگرایی در جامعه افغانستان بسیار مفید است. همچنین مکانیزم همکاری دو کشور در عرصه تأمین امنیت تحت چوکات ابتکار یک کمربند و یک راه از مردم حفاظت کرده و به بدخواهان ضربه وارد کرده است.

پنج، افزایش شهرت جهانی و تاثیرگذاری فرهنگی افغانستان. حدود 1300 سال پیش، شوان جوانگ راهب شایسته چینایی هنگام سفر به هندوستان جهت مطالعه آیین بودایی از افغانستان عبور کرده بود. او مجسمه های غول پیکر بودای بامیان را عبادت کرده و در سفرنامه خود تفسیر مفصلی کرده بود. تابحال  یاداشت او تنها شرح معتبر در باره آن مجسمه ها به شمار می رود. امروز به خاطر ابتکار یک کمربند و یک راه تحقیق روی هنر گاندهرا و مجسمه های بودای بامیان به یکی از حوزه های داغ پژوهشی در چین تبدیل شده است. باستان شناسان چینی به افغانستان آمدند و در مقابل گنجینه ها و دانشمندان افغانی به دون هوانگ چین رفتند. آثار بودایی کشف شده از ساحه باستانی مس عینک امید می رود که در نمایشگاه تمدن آسیایی که همزمان با تشکیل دومین مجمع سران همکاری بین المللی”یک کمربند-یک راه”  برگزار می شود به نمایش گذاشته شود.

     شش، افزایش کریدورهای بین المللی و حق انتخاب دیپلماتیک افغانستان. این امر برای کشوری محاط به خشکه مانند افغانستان حائز اهمیت فراوان است.

هر دو ملت چینایی و افغانی می دانند که یک دست صدا ندارد. دستیابی به دست آوردهای اولیه ابتکار یک کمربند و یک راه به تلاش مشترک طرفین نیاز دارد. پیشنهاد می شود طرف افغانستان از نقش تجار افغانی و اتاق بازرگانی مقیم چین خوب استفاده کند تا فعالانه محصولات ویژه افغانستان را تبلیغ کنند و سعی کنند برای محصولات افغانی مارک تجاری مشهور ایجاد کنند. واجب است که طرف افغانستان از آموزش زبان چینایی حمایت کند تا مترجمان متخصص بیشتری برای همکاری تجاری دو کشور پرورش یابند. ” گندم از گندم، جو از جو”، تا زمانی که  طرف افغانستان با جدیت در ابتکار یک کمربند و یک راه مشارکت کند، حتماً ثمرات دلخوشی را بدست خواهد آورد.

      در ساخت و ساز یک کمربند و یک راه، طرف چین همه کشورهای مشارکت کننده را بطور یکسان مهم می شناسد، با آنها یکسان رفتار می کند و شور و شوق یکسان به خرج می دهد. هر کدام از کشورهای مشارکت کننده بحیث عضوی از یک ارکستر سمفونیک مهم و ضروری است.

در حال حاضر بد نیست که افغانستان کریدور حمل و نقل هوایی را ترجیح دهد، اما با توجه به حسابداری هزینه ها، شرایط و امکانات زیربنایی و عرف تجاری کریدور هوایی در برابر حمل و نقل زمینی و بحری تنها یک گزینه فرعی محسوب می شود. بعید به نظر می رسد که اهمیت بندر کراچی برای تجارت خارجی افغانستان در مدت کوتاه کاهش یابد. البته درآینده بندر گودار نیز یک گزینه جذاب خواهد بود. دقیقاً از اینجاست که اهمیت کریدور اقتصادی چین و پاکستان برای افغانستان آشکار می شود.

برای هر کشور همسایه گان غبرقابل انتخاب هستند و حسن همجواری گنج گرانبهاست. طرف چین صادقانه امیدوار است که افغانستان و پاکستان با افزایش اعتماد متقابل روابط دوجانبه را بهبود بخشند. گفتگوی سه جانبه وزرای امور خارجه  که در دسامبر سال گذشته موفقانه برگزار شده بود بر ساخت مشترک یک کمربند و یک راه و تلاشها در تقویت تعاملات مثبت بین افغانستان و پاکستان و پیشبرد مبادلات و اتصالات بین دو کشور و کشورهای منطقوی تأکید نمود. در حال حاضر دول کشورهای چین، افغانستان و پاکستان روی امکان پشتیبانی از اتصالات جاده ای و ریلی بین پاکستان و افغانستان را بررسی می کنند.

با توجه به موقعیت افغانستان در بین دهلیز اقتصادی چین- آسیای مرکزی- آسیای غربی و کریدور اقتصادی چین و پاکستان، اگر روابط افغانستان با همسایه گان شمال و جنوب خود بهبود و تجارت بین آنها تسهیل یابد، جایگاه افغانستان درساخت و ساز یک کمربند و یک راه برجسته تر خواهد شد و برتری نسبی جغرافیایی و موقعیت محوری آن در زنجیره ارزش منطقه ای مشخص تر خواهد شد. مطمئناً افغانستان با شرایط امنیتی خوبتر، زیرساخت های خوبتر و محیط کسب و کار خوبتر سرمایه گذاران بین المللی بیشتری بشمول چینایی ها را به خود جذب خواهد کرد. حالا بزرگترین چالش هنوز امنیت است.

در چین و افغانستان ضرب المثل مشترکی وجود دارد که می گویند “یک گل بهار نمی شود”. هدف ابتکار یک کمربند و یک راه و همکاری های اقتصادی منطقه ای بهار پرگل است. امروز، نه شتر بلکه قطار تندرو نماد سرعت پیشرفت ساخت و ساز یک کمربند و یک راه  می باشد. به گفته مائو تسه دونگ مؤسس جمهوری خلق چین ” کی خواهد بعد از ده هزار سال شود پیروز. بیا همین حالا بکوشیم غافل از شب و روز”. امید می رود فرصت کنونی برای رسیدن افغانستان به صلح و آشتی را در دست بگیریم و به پیشبرد ساخت و ساز یک کمربند و یک راه بپردازیم تا اینکه مردم افغانستان در زودترین وقت از آفتاب صلح و انکشاف بهره مند شوند.

Exit mobile version