تعصب چیست و چگونه درگیر آن می‌شویم؟

مجیب‌الرحمن اتل

تعصب و تبعیض در جوامع غربی با افزایش مهاجرین و گروه‌های ناهمگون تباری مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و بنا بر پیچیدگی آن، موضوع پژوهش‌های میان رشته‌ای بوده است.

تعصب نه تنها سبب پیش‌داوری و ایجاد ترس در افراد شده، بلکه رابطه میان گروهی را همچنین متاثر ساخته به اعتماد جمعی و همبستگی اجتماعی آسیب می‌رساند. تعدادی تعصب و تبعیض را بدون در نظر داشت بار معنایی آن، بطور مترادف بکار می‌برند. در حالی که بین تعصب و تبعیض رابطه نزدیک وجود دارد، اما الزاما هر تعصبی منتهی به تبعیض نمی‌شود. از همین رو، تعصب و تبعیض دو مفهوم جداگانه ولی با هم تنیده‌اند. در کشوری چون افغانستان که دارای اقلیت‌های ملی (نه اقلیت‌ها با ریشه مهاجرتی) با سطح پایین همبستگی اجتماعی است، تعصب و تبعیض با همه برجستگی و اهمیت آن، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. واکاوی آن می‌تواند ما را در شناخت پندارها و رفتارهای منفی کمک کرده، در برقراری رابطه سالم و بدون خصومت یاری رساند.

تعصب چیست؟

ابن خلدون از پیشگامان نظریه عصبیت بیشتر از ۷ قرن قبل از امروز به شرح همبستگی شدید میان افراد بادیه‌نشینان که بیشتر بر مبنای خون و خویشاوندی بنا یافته پرداخته است. آنچه را که می‌توان از چارچوب نظری او استنباط کرد این است که تعصب نوعی وفاداری اعضای گروه برای مرام و موقف گروه است که در مقابل اهل مدینه (جامعه شهری) باعث پیروزی آنها می‌شود. از این دید، اهل مدینه که روابط آنها بر اساس خون و خویشاوندی بنا نیافته دارای عصبیت و همبستگی گروهی ضعیف است.

با الهام از این حس وفاداری گروهی، دانشمندان علوم اجتماعی نظریه عصبیت را بسط داده و از آن برای شرح تعصب تباری (racial prejudice) کار گرفته‌اند.

تا اوایل نیمه دوم قرن بیستم، پژوهشگران حوزه روان‌شناسی اجتماعی، تعصب را بیشتر برخاسته از شخصیت ناجور و بیمار فرد می‌دانستند. بعداً تعصب از حوزه شخصیت بیرون آورده شد و با شکل‌گیری آن در حس تعلق به گروه خاص اتنیکی که دارای موقف و موضع مشخص است گره خورد. فرد وابسته به گروه اکثریت، وقتی در تقابل با فرد وابسته به گروه اقلیت قرار می‌گیرد (یا عکس آن)، در نخست رابطه خود با وی را از نظر همین موقف (موضع) گروه، تعریف و تنظیم می‌کند.

البته تعریف از گروه غیرخودی، تعریف انتزاعی (abstract) است که قبلاً توسط نمایندگان گروه ارائه شده است. از آنجا که موضع و موقف گروه برای فرد ارجحیت دارد، فرد خود را نماینده گروه پنداشته و در تماس با دیگران (غیر خودی‌ها)، حفظ موقف گروه را مقدم‌تر از اهداف فردی خویش می‌پندارد. زمانی که این موقف و موقعیت گروه از سوی بقیه گروه‌ها با تهدید روبرو می‌شود، وی به عنوان نماینده گروه به دفاع و حفظ موقف گروه خودی می‌پردازد.

موقف گروه می‌تواند شامل امتیازات مالی (حوزه کار و اشتغال) و غیرمالی (قدرت سیاسی) شود. از این دید، عصبیت تباری (racial prejudice) نوعی پندار منفی (negative attitude) است که ریشه در تهدید از سوی گروه غیرخودی دارد. شدت این پندار می‌تواند باعث بروز کردارهای منفی از جمله تبعیض و خشونت علیه گروه غیرخودی شود.

از نظر این تئوری که آن را در علوم اجتماعی به عنوان (تئوری تهدید) می‌شناسند، افراد وابسته به گروه خاصی زمانی درگیر تعصب می‌شوند که می پندارند منافع مالی آنها (در حوزه اشتغال و کاریابی) و همچنان غیرمالی (در حوزه قدرت، سیاست و فرهنگ) در خطر تهدید گروه غیرخودی قرار گرفته که باعث تضعیف موقف گروه می‌شود. چنین تهدیدی گاهی باالقوه نیست و فقط زاده ذهنیت و پندار افراد است.

رابطه تعصب با تبعیض

اگر اعضای گروه خاصی (غیرخودی‌ها) را از نظر فکری و فرهنگی عقب مانده‌تر می پنداریم، اگر فکر می‌کنیم آنها بیشتر از ما مرتکب جرم می‌شوند یا این که مشکلات فعلی در جامعه را زاده کارکرد آنها می‌دانیم، دچار پیش‌داوری و تعصب شده‌ایم. به احتمال غالب چنین پندارهای منفی در مورد دیگران، همچنین باعث بروز رفتارهای منفی می‌شوند که ما آن را به عنوان تبعیض می‌شناسیم. تعصب را می‌توان پندار منفی دانست که در صورت تشدید، منجر به تبعیض (رفتارمنفی) می‌شود.

از همین رو، تفاوت تعصب و تبعیض در فاصله آن از پندار تا کردار است. پس جای تعجب نیست که در پهلوی گفتار و کردار نیک، پندار خوب همچنین شامل آموزه‌های محوری دین زرتشت می‌شود.

با افزایش مهاجرین و پناهنده‌ها و حوادث دهشت‌افگنی، عصبیت تباری به خصوص علیه مسلمانان در جوامع غربی همچنان رو به افزایش است. از آنجا که عصبیت می‌تواند زمینه‌ساز تبعیض شود، مطالعه تعصب در کشورهای غربی به ویژه در دو دهه گذشته، مورد توجه پژوهشگران بوده است. در این زمینه پژوهشگران از سروی‌های که پاسخ‌های شهروندان غربی را در رابطه با مهاجرین و اسلام در این کشورها، جمع آوری می‌کنند، این فرصت را می‌دهد تا پیش‌داوری (تعصب) بین شهروندان یا گروه اکثریت را با سطح تبعیض و تجربه‌های منفی مهاجرین و پناهنده‌ها (گروه اقلیت) مقایسه کنند. بیشتر این مطالعات رابطه نزدیک بین تعصب و تبعیض را تایید می‌کنند.

عوامل تشدید و تضعیف‌کننده

از آنجا که فقر و وضعیت نامناسب اقتصادی باعث کاهش فرصت‌های کاری شده، رقابت برای کار (به عنوان کالای کمیاب) بالا می‌رود، اعضای گروه غیرخودی به عنوان تهدید در بازار کار شمرده می‌شوند. این وضعیت باعث افزایش تعصب و حتی تبعیض علیه اقلیت‌ها و گروه‌های آسیب‌پذیر اجتماعی به خصوص در میان افراد وابسته به گروه اکثریت با درآمد کمتر می‌شود. پژوهش‌های انجام شده سطح بلند تبعیض در بازار کار را هنگام بحران‌های اقتصادی علیه اقلیت‌ها تایید می‌کنند. بدین سبب، در کشورهای که داری وضعیت خوب اقتصادی نیستند و رقابت برای فرصت‌ها و منابع اقتصادی و سیاسی بالاست، انتظار می‌رود که سطح تعصب و تبعیض هر دو علیه اقلیت‌ها و گروه‌های غیرخودی بالا باشد.

برعلاوه وضعیت اقتصادی، مطالعات حوزه فرهنگ سیاسی نشان می‌دهد کشورهای که تنوع فرهنگی را در نصاب آموزشی شامل ساخته و تعامل بین گروه‌ها را ترویج می‌کند، نسل جدید در مقابل گروه‌های مختلف اتنیکی با مدارا به بار می‌آیند. برعکس، وقتی روایت غالب از تاریخ و فرهنگ در نصاب آموزشی تک‌گرایانه و قومی باشد، زمینه نهادینه‌سازی تساهل و مدارا در نسل نو محدود می‌شود.

چون شناخت از گروه غیرخودی از طریق تعریف انتزاعی بدست آمده و با واقعیت‌های تجربی سازگار نیست، تماس و رابطه نزدیک با گروه غیرخودی باعث می‌شود تا پایه‌های پیش‌داوری های قبلی فرو ریزند. از همین رو، رابطه و تماس با گروه غیر خودی می‌تواند از پیش‌داوری و تعصب جلوگیری کند.

در کشورهای غربی برقراری تماس، دیالوگ میان فرهنگی و جلوگیری از ایجاد جوامع موازی، بخشی از سیاست‌های ادغام مهاجرین را می‌سازد. از آنجا که تعصب زمینه‌ساز تبعیض است ولی تعصب را نمی‌توان از نظر قانونی منع کرد، کشورهای عمدتاً مهاجرپذیر غربی در عوض دست به تصویب قوانین منع تبعیض زده‌اند. از آنجا که سرکشی از این قوانین جرم پنداشته می‌شود، در کشورهای که دارای قوانین منع تبعیض اند، اعضای گروه اکثریت حاکم، کمتر دست به تبعیض می‌زنند. این قوانین که بیشتر زاده دو دهه اخیر هستند، نقش رسانه‌ها را در سمت و سو دادن افکار عمومی در نظر داشته، بین نفرت پراکنی علیه اقلیت‌ها و آزادی بیان همچنین مرز می‌کشند.

Exit mobile version