آیا امریکا در نبرد افغانستان شکست خورده است؟

منبع: پولتیکو؛ نویسنده: آنی فوتمایر

در نوامبر سال ۲۰۰۹، در حالی که چند هفته به اعلام افزایش ۳۰۰۰۰ سربازان آمریکایی در افغانستان از سوی بارک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و عقب نشینی نیروها از جنوری سال ۲۰۱۴، یک تیم از دیپلمات های نگران درکابل با هشدار طبقه بندی شده ی را به واشنگتن مخابره کرد. من به عنوان مشاور امور سیاسی سفارت آمریکا در کابل و یکی از آن دیپلمات های بودم که نگران افزایش نیرو و هم مهلت خروج انها بودند. ما به رئیس جمهور و مشاوران ارشد وی گفتیم که شرکای ما (حکومت افغانستان ) هنوز به اندازه کافی قوی  و برای انجام ماموریت بیشتر آماده نیستند و اعلام صریح تاریخ عقب نشینی به طالبان انگیزه می دهد تا کوتاه نیایند و همکاری نکنند.

ما روش های متفاوتی را توصیه کردیم: با اعمال فشار با حفظ نیروی اندک در این کشور به دولت و مردم افغانستان فرصت دهید تا از خود محافظت کنند.

جزیات مخابره بزودی در رسانه ها درز کرد و باید بگویم که متاسفانه این هشدار بیش از حد قابل پیش بینی بود. استراتیژی افزایش نیروها انتظارات کاذب و بی صبری «پیروزی» از راه نظامی را که پیش بینی کرده بودیم، ایجاد کرد. اعلام مهلت عقب نشینی از افغانستان، به طالبان اعتماد به نفس بیشتری برای بازگشت به قدرت داد. این یک درس واضح را تایید کرد: هیچگاه ابزار اعمال فشار خود را تسلیم نکنید.

 وقتی در سال ۲۰۱۷ به عنوان معاون رئیس مأموریت به کابل بازگشتم، اوضاع تا حدی به دلیل تغییر سیاست های آمریکا متحول شده بود. نیروهای آمریكایی دیگر در نقش رهبری جنگی نبودند و واگذاری مسئولیت ها به نیروهای دفاع ملی و امنیتی افغانستان را آغاز كرده بودند. عقب نشینی برنامه ریزی شده دولت اوباما و همچنین سخنان عقب نشینی دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی، طالبان را جرائت بخشید.

 با این حال، بررسی های دولت ترامپ منجر به اعلام «استراتژی آسیای جنوبی» در اگست سال ۲۰۱۷ با ظرافت بیشتری شد، که خواستار حل و فصل اختلاف از طریق مذاکره بود. افغانستان به عنوان یک کشور رشد قابل توجهی کرده، دانشگاه های جدید اعمار شده بود و جوانان درراس ادارات مهم دولتی قرار گرفته و به آرامی جایگزین نسلی از رهبران جنگ شدند که در دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ بطور وحشیانه ی با روس ها و سپس با همدیگر جنگیده بودند. روابط افغانستان با کشورهای منطقه در زمینه انتقال انرژی و فرصت های جدید تجاری توسعه پیدا کرده بود. فارمول جدید مصالحه مبتنی بر شرایط، روایت پیروزی قریب الوقوع طالبان را تعضیف کرد و حفظ جنگجویان خسته از جنگ را برای آنها دشوار کرد و برعکس به نیروهای دفاعی و امنیتی افغان که آسیب زیادی دیده بودند، قوت قلب بخشید. با وجودی افزایش حملات نیروهای افغان در زمستان ۲۰۱۷ و تشدید حملات وحشتناک طالبان در شهر کابل، زمینه پیشنهاد یک آتش بس دوجانبه به طالبان مساعد شد. جون سال ۲۰۱۸ بود که برای اولین بار و متاسفانه آخرین بار، افغانستان شاهد روزهای تعطیلات سه روزه عید صلح آمیز بود. برای بسیاری از ماه‌ ها، فضای امید، افغانستان را که به خاطر تجارت، صنایع دستی، غذا و جشن های خانوادگی و نه انفجار و انتحار و تلفات شناخته می شود، به نمایش می گذارد. اکنون با تصمیم رئیس جمهور بایدن برای عقب نشینی بدون قید و شرط ۱۱ سپتامبر، امید چندانی برای آینده نورمال وجود ندارد و این یک تظاهر است که گویا ما به هدف جنگی خود که همانا: توسعه منافع امنیتی جهانی ایالات متحده را در جنوب آسیا با  آموزش کافی  نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان برای کنترل قلمرو خود در برابر تروریست‌ها و همسایگان غارتگر، رسیده ایم. ما ازین کشور خارج می شویم، ببینیم هرچه باداباد .

در حال حاضر، از دست دادن اهرم قدرت ما  به نسبت  سال پویای پسا سال ۲۰۰۹، اعتماد طالبان را افزایش می دهد. چندی پس از این که بایدن خروج نیروهایش را اعلام کرد، طالبان اعلام کردند که آنها در کنفرانس صلح در استانبول که ایالات متحده و سایر کشورها امیدوار بودند پس از این که مذاکرات دوحه به نتیجه نرسید این بار موفق شوند، شرکت نخواهند کرد .

روزی را به یاد میاورم که در مراسمی در کابل شرکت کردم که هر ۱۵ فبروری برای بزرگداشت عقب نشینی آخرین تانک های شوروی برگزار می شد. به سادگی می شود تصور کرد که اکنون طالبان خود را عامل شکست نیروهای خارجی دانسته، هر سال مشتاقانه ۱۱ سپتامبر را  به عنوان تاریخ رسمی خروج نیروهای آمریکایی و ناتو جشن خواهند گرفت.

بایدن پیش از این تصمیم خود را برای عقب نشینی گرفته است و ما نباید انتظار داشته باشیم که او نظر خود را تغییر دهد. اما علی رغم اهرمی که سیاست جدید از دست داده است، هنوز برخی از آنها برای کمک به جلوگیری از فاجعه باقی مانده است.

 از دیدگاه اخلاقی و استراتژیک، کنار گذاشتن سیاسی افغانستان منطقی نیست. بدون حضور ایالات متحده و بدون هیچ گونه شرط و وعده بازگشت، پیش بینی می شود که طالبان تلاش خواهند کرد تا کنترل ارضی و سلطه حکومت دیکتاتوری خود را افزایش دهند و سایر افغانها مسلح شده و در مقابل آنها مقاومت می کنند. درگیری ها اثرات مخربی از خود بجا می گذارد: القاعده، داعش و گروه های تروریستی منطقه فرصت کافی برای تجدید سازمان بدست میاورند. همچنین بحران انسانی مهاجرت به سوی اردوگاه های که از سوی سازمان ملل تمویل می شود، افزایش می یابند .

ایالات متحده به جای صبر استراتژیک برای به نتیجه رساندن بازی پایان و اطمینان از شهرت ما به عنوان یک متحد در بخشی غیر دوستانه از جهان، از هرج و مرج منطقه ای دعوت می کند که به هر حال مجبور خواهیم شد با آن کنار بیاییم (و هزینه آن را پرداخت کنیم). ‌پس از خروج نیروهای ما و بسیاری از پرسنل پشتیبانی آمریکایی تا ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده نباید اعلام کند که کار  آنها با افغانستان تمام شده است. خروج ما از افغانستان پیامدهای بدی برای مردم افغانستان که ما آنها را به آینده‌ی ترسناکی محکوم کرده ایم، خواهد داشت. دور شدن به ما مجوز نمی دهد که از اتفاقات بعدی چشم پوشی کنیم. بعد از عقب نشینی نیروها برای درگیر ماندن در مسائل افغانستان راه های زیادی وجود دارد.

۱ـ اولین و مهمترین موضوع، ادامه کمک ایالات متحده به نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان است. تعهد ما در قبال این نیروها که اخیراً در کنفرانس وزرای دفاع ناتو انجام شد، باید کاملاً به قوت خود باقی بماند.

این بهترین راه برای خنثی کردن مزیت روانی است که ما به طالبان برای حمایت از حقوق زنان و سایر اقلیت های آسیب پذیر و جلوگیری از جنایاتی که در یک محیط غیر قانونی ظاهر می شود، داده ایم.

۲- تحریم های سازمان ملل، ایالات متحده و اروپا علیه رهبری طالبان باید تا زمانی که طالبان و دیگر بازیگران بد رفتار خود را تغییر ندهند، به ویژه تا زمانی که دیگر «تهدیدی برای امنیت و ثبات افغانستان» نباشند، پابرجا بمانند.

در واقع، ما باید تحریم های جدید و با دقت هدفمند را علیه کسانی که از حمایت از گفتگوهای صلح امتناع می ورزند، در نظر بگیریم.

۳- ما همچنین باید از اهرم فشار شدید دیپلماتیک برای همسایگان افغانستان، به ویژه پاکستان و آسیای میانه استفاده کنیم، تا روابط تجاری و انرژی موجود خود را برای یک روند صلح که به شګوفایی منطقه کمک می کند، در اولویت قرار دهند .

کشورهای حوزه خلیج فارس و سایر حامیان پیشین و فعلی طالبان باید بدانند که هدف اصلی دولت آمریکا یک نتیجه صلح آمیز است.

۴- کنگره باید دولت را در این زمینه متعهد کند، که مانند دهه ۱۹۹۰، در صورت انکار طالبان از  حقوق اساسی بشر برای شهروندان این کشور آنها را از نظر دیپلماتیک به رسمیت نشناسد.

سرانجام، برخی از کمک های توسعه‌ای آمریکا برای رهبران اقشار آسیب پذیر که از اثر اقدامات بد آنها مردم رنج میبرند مشروط و یا هم قطع شود.

بیرون کشیدن بدون قید و شرط نیروها یا باقی ماندن «در جنگ» به طور نامحدود تنها دو گزینه نیست و هرگز نخواهد بود. در هشداریه ۲۰۰۹ کابل که ما اشاره کردیم مبارزه با فساد و توسعه طولانی مدت سرمایه گذاری بهتری نسبت به تعداد بیشتری از نیروها بوده است.

اکنون ایالات متحده به جای اینکه اشتباهات گذشته ما را تشدید کند،  باید با حفظ اهرم قدرت باقی مانده ما و استفاده مناسب از آن ، به هدف ثبات متعهد شود.

Exit mobile version