عالی جنابان ،مربیان محترم و محصلین عزیز:
صبح همه تان بخیر! بسیار خوشحال هستم که امروز در دانشگاه نظامی مارشال فهیم مفکوره امنیت ملی کشورچین، استراتیژی دفاعی و سیاست خارجی کشور چین را برای شما معرفی مینمایم.
مفکوره امنیت نظامی کشورچین هزاران سال قدامت دارد. من امروز برای تمامی دوستان افغانی که اینجا حضور دارند کتابی نظامی باستانی “هنر جنگ سان تزو ” را که در چین و جهان شهرت دارد هدیه خواهم داد. سان تزو که نیز به سون وو مشهور می باشد جنرال چینی بوده است که در قرن شش قبل از میلاد در عصر کنفوسیوس، ساکیومونی، کوروش بزرگ و فیثاغورث میزیسته است، یعنی تقریبا دوقرن قبل از سفر اسکندر مقدونی به آسیا.
گفته شده است که پس از شکست ناپلئون، او به سنت هلن تبعید شد و به طور تصادفی این کتاب را خواند. او ضربه محکمی به میز زد و آهی کشید: “اگر این کتاب را زود تر میخواندم به شکست مواجه نمی شدم”. این کتاب به چندین زبان مختلف ترجمه شده و به منبعی کلاسیک برای استراتژیست های نظامی و آموزش دفاع ملی در کشورهای مختلف تبدیل شده است و نیز درمیان سیاستمداران و تجار طرفداران بسیار زیادی دارد.
نکته قابل توجه این است که این کتاب شبیه ضرب المثل دری است که گفته است ” بود سوزن به از تیغ برنده”، سرآغاز این کتاب به چگونگی جنگیدن نپرداخته است بلکه اهمیت دفاع و اردو را شرح داده و بر سیاست، جامع بودن و بی رحمی جنگ تأکید کرده و نجنگیدن و بااحتیاط جنگیدن را پیشنهاد می کند. در آغاز این کتاب آمده است: “جنگ مسئله حیاتی برای دولت و مربوط به زندگی مردم و بقای ملت است . لذا باید دقیق مطالعه شود”. ” پیروز شدن بدون جنگ بهترین استراتژی است.” سان تزو همچنان گفته است: ” بهترین و اولین هنر جنگ خنثی سازی استراتیژی دشمن است. دومین هنر درهم شکستن اتحاد دشمن از طریق سیاست است. وسومین هنر، حمله بر سپاه دشمن در میدان جنگ است. حمله به شهرها گزینه ناچار محسوب می شود. بطور عموم بهترین هنر در جنگ واداشتن تمام دولت و سپاه دشمن به تسلیم و بدون صدمه زدن به آنان می باشد. “.
درست است که عسکران همیشه و در هرزمان برای مبارزه و قربانی آماده هستند، اما همانطوریکه مشهورترین نظریهپرداز جنگ، متفکر آلمانی قرن نوزدهم کارل فون کلاسویتس گفته است: ” جنگ ادامه پالیسی است”. پرسنل نظامی باید از سیاست ملی و استراتژی خارجی کلی اطاعت کنند. هدف جنگیدن نظامیان کشورگشایی و یا تخریب زندگی نیست، بلکه تلاش برای شکستاندن اراده دشمن برای مقاومت با کمترین قیمت و دستیابی به حداکثر نتایج سیاسی است. ” بدون جنگ”، به مفهوم آماده گی نداشتن برای جنگ نیست، بلکه برعکس به معنی آمادگی نظامی با نهایت کوشش است. واداشتن دشمن به تسلیم برمبنای نگهداراندگی نظامی بزرگترین افتخار برای نظامیان شمرده میشود. توجه به اینکه تقلای نظامی ستون حیاتی امنیت ملی است، اما ستون منحصربه فرد نیست، لازم است که با سیاست خارجی، پالیسی ، اقتصاد و افکار عمومی ترکیب شده و به موثریت برسد.
دیپلماسی و استراتژی بزرگ چین با کشور افغانستان ارتباط عمیق و دیرینه ای دارد. تقریبا 2100 سال قبل هان وو امپراطور چین، آقای جانگ چیان را به حیث سفیر خویش به مزار شریف فرستاد، تا در مورد اتحاد با یوئهژیها که یکی از اقوام آن بعدها امپراتوری کاشانیان را تأسیس کردند و مزار شریف پایتخت آن بوده است و قطع کردن دست راست امپراتوری هون مذاکره صورت گیرد. به منظور مقابله با امپراتوری هون که سلسله هان را تهدید میکرد، امپراطور هان وو بیشتر از بیست سال آماده گی گرفت تا مکان های استراتژیک و مناطق تولید غلات از جمله دهلیز هه شی را با خودشان ملحق بسازد، راه ابریشم قدیم را باز نموده و کشورهای مسیر راه ابریشم را باهم وصل بسازد و همچنین طبقه بالای قوم هون را تفکیک بسازد. وقتی تمام این کارها انجام شد امپراطور هان وو فیصله جنگ با امپراتوری هون را گرفت و پیروزی کامل را بدست آورد.
دومین ویژه گی “هنر رزم” محاسبات استراتیژیکی است،که هسته این فکریه غیرقابل شکست دادن با شناختن خود و دشمن است. سان تزو میگوید: آن که به خوبی نیروهای خود را می شناسد، اما نه دشمنانش را، نیمی از شانس برنده شدن در جنگ را دارد و آن که نه نیروهای خود را به خوبی میشاند و نه دشمنانش را، شکست خوردن او ناگزیر است.
سان تزو اهمیت زیادی برای تصمیم گیری های استراتژیک و عملیاتی بر اساس درک وضعیت دشمنان قائل می شود.
سان تزو گفته است: در صورتی که مکان و زمان جنگ را خوب بشناسد، میتواند که عسکران خود را حتی تا به هزاران کیلومتر به پیش سوق دهد و دشمن را از پا درآورد. در غیر این صورت ضلع راست از حمایت ضلع چپ و ضلع عقب از حمایت جلو عاجز می ماند چه برسد به اینکه قطعه های دور و نزدیک را حمایت کند.
قوانین استفاده از نیروهای نظامی به شرح زیر است: زمانیکه نیروهای دشمن ارتفاعات را تصرف کرده و یا به تپه ها پناه برده اند به آن ها حمله سخت و مستقیم نکنید. به نیروهای دشمن که وانمود میکنند شکست خورده اند حمله نکرده و آنها را تعقیب نکنید. به دشمن قوی روحیه حمله نکنید. به گروه کوچک دشمن که قصد جذب توجه دارد حمله نکنید، نیروهای دشمن که بی صبرانه منتظر برگشت به وطن خود هستند را متوقف نکرده و نیز دشمن مغلوب را تعقیب نکنید. این اصول استفاده از سربازان نیز است.
برای حمله به نیروهای دشمن، شهرهای دشمن و از بین بردن دشمنان، ابتدا باید به جاسوس ما دستور دهیم که شهرتهای فرماندهان، افسران، مسئولان خبررسان، دروازه بانان و نگهبانان را بشناسد. بنابراین
حاکمان عاقل و جنرالان توانا برای نایل به پیروزی کلان حتماً از افراد فوق العاده هوشمند به عنوان جاسوسان خود استفاده میکنند.
نسل اول رهبران چین مانند مائو تسه دونگ و نخست وزیر ژو انلای که دوستان افغان ما با آنها آشنایی کامل دارند، به جنگ استخباراتی بسیار ارزش قائل بودند قسمی که در مرحله نهایی جنگ آزادسازی چین، مسئولان دیپارتمنت اپراسیون، تایپیستهای دفتر محرمانه و بسیاری از جنرال های خط مقدم، همه از اعضای حزب کمونیست چین بودند. فراست رئیس مائو در حدی بود که قبل از اینکه دستور فرماندهی دشمن به واحد عملیات آن برسد، وی از آن آگاه میشد. بنابراین دشمن او محکوم به شکست بود.
برگردیم به کتاب ” هنر جنگ”، سان تزو تاکتیک ها و استراتیژی جنگ را بسیار جدی می گیرد. وی معتقد است که: ” در جنگ خدعه جایز است”، در اغلب موارد، با روش های معمول با دشمنان مقابله می کنیم درحالیکه روش های غیر معمول و شگفت آور باعث پیروزی میشود. ”
“قبل از اینکه هدف استراتژیک حاکمان کشورهای همسایه را بدانید، نمی توانید با آنها بجنگید؛ در صورتی که ویژگی های زمین به شمول کوه ها و جنگل ها، باتلاق ها و خطر آنان را نمیدانید نمی توانید نیروهای خود را بر روی آن مانور دهید. اگر شما از راهنماهای محلی استفاده نکنید، نمی توانید وضعیت ساحه را به نفع خود تبدیل کنید.”
“طرز استعمال قوا به نحوی همانند جریان آب است. چنانچه آب از بلندی دوری می کند و به پستی می رود، قوا را باید از نقطه قوی دشمن دور نگه داشت بلکه به نقطه ضعف دشمن حمله کرد. پس کسی که هنر جنگ را می داند وقتی دشمنان خود را با روحیه قوی می بیند از حمله به آنها اجتناب میکند و زمانی که روحیه آنها کاهش یافته و ناپدید می شوند، به آنها حمله می کنند. و همچنین به دشمنان خود هنگامی که آماده نیستند به شکل غیر منتظره حمله کنید.”
“بدین جهت هنر استفاده از نیرو های نظامی این است: هنگامیکه تعداد شما ده برابر دشمن است، آنها را محاصره کنید. هنگامیکه پنج برابر آن ها هستید، به آنها حمله کنید. هنگامیکه دوبرابر آن ها هستید آن ها را تقسیم کنید. اگر تعداد شما مساوی به تعداد دشمن است در مقابل آنها بایستید. اگر تعداد شما کمتر از تعداد دشمن هست عقب نشینی کنید و اگر تعداد شما نظر به تعداد دشمن غیر قابل مقایسه است از آنها دوری کنید.
عقاید یادشده سان تزو را می توان به این جمله خلاصه کرد: کسی که هنر جنگ را بلد است، دشمن را کنترول می کند نه توسط دشمن کنترول شود. به این معنی که روح جنگ در اختیار کردن ابتکار چه در داخل و چه در خارج میدان جنگ می باشد. با ابتکارعمل، نیروهای ضعیف می توانند دشمن قدرتمند را شکست داده و وضعیت را به نفع خود تغییر دهند. استراتیژی و اندیشه هدایتگر نظامی رئیس مائو به شرح زیر است: “تو در راه خود بجنگ و من نیر در راه خود”. و ” زمانیکه میتوانی پیروز شوی بجنگ، اما زمانیکه نمیتوانی پیروز شوی عقب نشینی کن.” در طول جنگ مقاومت در برابر تجاوز جاپانی ها بین سال های 30 و 40 قرن بیستم، نیروهای جاپانی که نسبت به نیروهای چینی از نظر تجهیزات و ظرفیت مبارزه به شدت برتر بودند، تقریبا نیمی از سرزمین های چینی را به طور موقت اشغال کردند. با وجود این نیروهای چینی تسلیم نشدند. آنها متحد شده، جنگ های روبرو و جنگ های چریکی و طولانی را علیه نیروهای جاپانی انجام داده و مردم را هم به مبارزه سوق دادند تا دشمن را بازدارند. بالاخره پس از 14 سال مبارزه و استقامت، آن جنگ به پیروزی مردم چین انجامید.
ویژگی سوم ” هنر جنگ”، تأکید بر نقش جنرال ها و فرماندهان است. سان تزو میگوید: ” فرماندهان شایسته یاور حاکم است. با یاوری خوب و جامع حکومت قدرتمند خواهد بود. در غیر این صورت، حکومت ضعییف خواهد بود. سان تزو همچنین میگوید: ” فرمانده شایسته باید عاقل، صادق، خیرخواه، شجاع و سختگیرباشد. ” ” بدین جهت
فرماندهان با پنج خطر روبرو هستند: فرمانده فاقد استراتیژی ممکن است به دام بیفتد و کشته شود؛ فرمانده ای که زندگی را بر مرگ ترجیح دهد ممکن است اسیر شود و به دشمن سرخم کند؛ فرمانده اخمو و بی حوصله ممکن است تحقیر شود؛ فرمانده پاک سیرت ممکن است توهین شود؛ فرمانده دلسوز مردم ممکن است ممکن است در مسایل بی اهمیت غرق شود. این پنج خطر منعکس کننده عیب و کاستی یک قوماندان است که باعث فاجعه در جنگ می شود. از بین رفتن نظام و کشته شدن قوماندان از همین خطرات ناشی می شود، بنابراین باید به طور کامل آن را مطالعه کرد.”
سان تزو میگوید: ” قوماندان باید خونسرد با تدابیر باشد و در مدیریت باید عادل و منظم باشد”. ” بعضا سرک ها هستند که نباید از آن عبور کرد؛ برخی از نیروهای دشمن هستند که نباید به آن ضربه زد. برخی شهرهای دشمن هستند که نباید به آن حمله کرد. بعضی از سرزمین هایی وجود دارد که نباید سر آن جنگید و برخی از دستورهای حاکم هستند که نباید آنها را رعایت کرد.”
سان تزو به قوماندان ها توصیه می دهد که باید بر منسوبین خود رحم آورند. وی میگوید: ” اگر یک قوماندان از عسکران خود مثل کودک مواظبت کند، آنها حاضر میباشند که همراه با قوماندان به هر کدام جای خطرناک بروند. اگر قوماندان با عسکران خود همچو فرزندان خویش برخورد کنپد، آنها برای همراهی با قوماندان حتی از مرگ هم هیچ نمی ترسند.
از دهه 1920 تا 1940، حزب کمونیست چین، با قربانی 20 میلیون فرد و 28 سال جنگ بالاخره بر نیروهای دشمن داخلی و خارجی پیروز شد. یکی از دلیل مهم این پیروزی بزرگ این است که افسران و عسکران با هم متحد بودند، خوشی، درد و رنج را با هم شریک می ساختند. جنرالهای حزب کمونیست با عسکران معمولی لباس یکسان پوشیده و از یک ظرف غذا خورده و دوشا دوش هم می جنگیدند. به طور طبیعی، چنین جنرالها مورد طرفداری و حمایت عسکران قرار گرفته، و چنین اردو منسجم شده و قوی بوده است.
پس از معرفی “هنر جنگ”، ممکن است برای تان سوال خلق شده باشد که: هنگامیکه هنر جنگ چین اینقدر عالی، قوماندان های چینی اینقدر برجسته و مملکت چین در تاریخ اینقدر قوی بوده چرا چین رکورد استعمار و تجاوز علیه کشورهای دیگر را نداشته، چرا چین به دنبال سلطه جهانی نبوده است؟
جواب سئوال های یادشده باید از ساختمان نماد ملی چین دیوار بزرگ چین آغاز شود. « کسی که به دیوار چین نرود، قهرمان نیست»، در طول یک سال گذشته تعداد زیاد از جنرالان و افسران ، به دیوار چین رفتند. همه از عظمت و کارکرد این دیوار بزرگ در حیرت بودند. دیوار چین به حیث مهمترین تأسیسات نظامی در چین باستان که بیشتر از دو هزار سال قدامت دارد، کاربرد او برای دفاع است، نه برای حمله. این دیوار برای تجاوز به خاک دیگران نیست، بلکه برای حفاظت از خاک و منافع خویش است.
بیش از شش صد سال قبل، همزمان با ظهور سلسله تیموریان در افغانستان، آسیای مرکزی و غربی، “جنگ خه” دریا نورد نامدار چینی همراه با قوی ترین کشتی هایش در سراسر جهان وقت، هفت بار به اقیانوس هند سفر کرده و از بیشتر از سی کشور بشمول هندوستان بازدید کرد. تقریبا نیم قرن بعد، “واسکو داگاما” کاوشگر فرانسوی به اقیانوس هند سفر کرد، با خود مرمی ها و توپ ها، مستعمرات، قلعه ها و کلیساها را انتقال داد. در حالی که با وجود اینکه کشتی جنگ خه، ده برابر کشتی واسکو داماگا بود، او ظروف چینی، ابریشم، فناوری پیشرفته و دوستی صادقانه را با خود حمل کرد.
در 70 سال گذشته از زمان تاسیس چین جدید به این سو و مخصوصاً در 40 سال پس از اجرای سیاست اصلاحات و درهای باز، هیچ جنگ و درگیری به وسیله ابتکار چین تحریک نشده است. چین به طور مسالمت آمیز معضله مرزها را با دوازده همسایه خویش حل کرده، منجمله افغانستان. که در حال حاضر فقط مرز سرحدی با هند و بوتان مشخص نشده است. چین برای حل اختلافات مرزی و دریایی، موضع مذاکره، درک متقابل و مساعدت متقابل را پیگیری می کند. برخی از اختلافات دریایی در یک زمان قابل حل نیست پس می توانیم “اختلافات را کنار گذاشته و به طور مشترک به توسعه و پیشرفت بپردازیم”.
تفکر امنیتی چین بر اساس دفاع از خود است و اصل اساسی دفاع و نظامی چین نیز دفاع فعالانه است. هیچ ژن برای تجاوز خارجی و استعمار خارجی در خون چینی وجود ندارد و هیچ نوع نیاز سیاسی و اقتصادی در این مورد هم نداریم. کشور چین نه رهبری کشورهای دیگر را قبول می کند و نه قصد دارد کشورهای دیگر را رهبری کند. کاراکتور ” «安»آن “(به معنی امن)، تصویر زن زیر سقف است، به این معنی که خانه ساخته شده و ضعیفان تکیه گاه و مکان امن دارند. کاراکتور “«武»او” (به معنی نظامی ) از دو بخش”توقف” و “سلاح” ساخته شدهاست، به این معنی که از زور و سلاح برای جلوگیری از خشونت و تجاوز استفاده میشود. همانطوری که “کونگ فو چینی” که دوستهای افغانی ما با ان آشنایی دارند، هدف آن بهبود صحت و قدرت بدنی، از بین بردن زورگویی و خشونت است نه برای زور گویی و خشونت علیه ضعیفان.
از زمان های مدرن به این طرف، چین و افغانستان هر دو از استعمار، امپریالیسم و هژمونی رنج می برده اند. از آغاز جنگ تریاک در سال 1840 تا تاسیس جمهوری خلق چین در سال 1949، چین توسط بیش از 20 کشور غربی مورد حمله قرار گرفته و مجبور شد تقریبا 800 معاهده نابرابر را امضا کند و بیش از 3 میلیون کیلومتر مربع زمین را از دست بدهد. در جنگ مقاومت در برابر تجاوز جاپان حدود 35 میلیون نظامی و غیرنظامی چینی کشته و مجروح شدند، که برابر به یک سوم تلفات و مجروحین تمام کشورها در طول جنگ جهانی دوم میشود. جنگ و بی ثباتی برای چینی ها، رنج بی شمار و خاطره فراموش نشدنی به جا گذاشته . به همین خاطر چیناییان صلح را به روش خستگی ناپذیر دنبال می کنند. یک ضرب المثل مشهور چینایی اینطور است: « آنچه را خود نمی پسندی، بر دیگران هم تحمیل مکن». چین به هیچ وجه درد جنگ را بر مردم تحمیل نخواهد کرد، بلکه برای ایجاد محیط صلح آمیز بین المللی جهت توسعه خود کوشش می کند و در پی آن با انکشاف و پیشرفت خود صلح بین المللی را تقویت میبخشد.
ضمناً تجربه جنگ و بی ثباتی صد ساله برای مردم چین سه امر ره به ارمغان آورده است:
یک، چون که کشورهای ضعیف دیپلماسی ندارند و عقب افتاده گان مورد ضرب و شتم قرار می گیرید، دفاع ملی قوی ضروری است.
دوم، ما نمی توانیم درهای کشور را ببندیم و محافظه کاری پیشه کنیم، ما باید چشم های خود را باز کنیم تا جهان را ببینیم، با اصلاحات و هم سویی با روند تاریخی قوی شویم.
سوم، تنها با توسعه اقتصادی، ثبات سیاسی ، اتحاد ملی و یک حزب حکومتی مقتدر کشور میتواند از تهاجم خارجیان در امان باشد و در میان ملت ها استوارانه قد علم کند.
از زمان تأسیس جمهوری خلق چین، دقیقا به همین خاطر ما به ساخت و ساز دفاع ملی اهمیت زیادی قایل شده ایم تا اینکه در لحظات بحرانی جرات از غلاف کشیدن شمشیر را داریم. دربرابر فشارهای گوناگون خارجی ایستادگی کرده، استقلال و حرمت کشور خود را حفظ کرده ایم. ما به این عقیده هستیم که نظامی به معنی تضمین کننده است. سطح مدرنیزاسیون نظامی چین تا به حدی جوابگوی نیازهای امنیت ملی این کشور هنوز خیلی مانده است و در مقایسه با سطح نیروهای پیشرفته در جهان، مانند ارتش ایالات متحده، فاصله هنوز هم بسیار بزرگ است. چین هنوز به وحدت ملی سرتاسری دست نیافته است. بنابراین، چینی ها باید هوشیار باشند و به خطر فکر کنند و باید استراتژی کشور ثروتمند و ارتش قوی و متحد را حفظ کنند.
نوزدهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین طرح بزرگی برای آینده چین را اینگونه مطرح کرد: ساختن جامعۀ سالم در سال 2020، اساسا دستیابی به مدرنیزاسیون سوسیالیستی در سال 2035 و ایجاد قدرت مدرن در سال 2050. با توجه به این هدف بزرگ، هدف ارتقای ساخت و ساز نظامی چین این است که تا سال 2020 به طور کامل با ماشین الات و وسایل مکانیکی مجهز شود، تا سال 2035 به دفاع ملی و نیروی مدرنیزه دست یافته و تا سال ۲۰۵۰ ارتش به سطح جهانی خواهد رسید.
به این منظور، چین طی چند سال گذشته با نظر داشت به هدف آمادگی مبارزات نظامی، براساس اصل “مدیریت عمومی کمیسیون نظامی، حمایت مناطق در حال مبارزه و ساخت و ساز اصلی ارتش”، اصلاحات نظامی و دفاع ملی را عملی کرده است. در حال حاضر چین دارای پنج زون جنگی و 13 قول اردو میباشد که تحت پوشش پنج سرویس می شود، هریک: نیروی زمینی، نیروی بحری، نیروی هوایی، ارتش موشک و همچنین واحد پشتیبانی استراتژیک. به طور عموم تعداد آنها بیشتر از دو ملیون میرسد، مصرف سالانه ارتش ما به ۱۷۰ بلیون دالر امریکایی میرسد که یک رقم کم نیست، ولی فقط یک چهارم حصه مصرف ارتش امریکا است.
چین معتقد است که صلح و انکشاف هنوز گرایش همین عصر است و انکشاف چین هنوز با یک دوره مهم از فرصت های استراتژیک مواجه است.اما جهان صلح آمیز نیست، حادثه ها “زاغ سیاه” اتفاق می افتد و مقاومت خارجی و چالش های که چین با آن مواجه هست، در حال افزایش است. بنابراین، ارتش چین پیرو استاندارد مبارزه موثر است، آنها آمادگی نظامی در عرصه های امنیت سنتی و امنیت جدید را همزمان به پیش بدره، نیروهای جدید رزمی و تأمینی را توسعه داده، با آموزش نظامی شبه جنگ واقعی استفاده از قدرت نظامی را تقویت بخشیده، نظامیان و غیر نظامیان بهم کمک کرده، توسعه نظامی هوشمند را سرعت بخشیده، ظرفیت عملیاتی مشترک و قابلیت مبارزه همه عرصه را به اساس سیستم شبکه اطلاع رسانی بهبود بخشیده و سعی میکنند به طور موثر وضعیت را شکل دهند، بحران را مدیریت کنند، جنگ را جلوگیری کنند، جنگ محدود تحت شرایط اطلاعاتی را ببرند.
ارتش چین در حال حاضر ذهنیت ثابت جنگ مكانیزه را تغییر داده و ایده و مفکوره جنگ اطلاعاتی را ایجاد می نماید. ذهنیت ثابت حفظ امنیت سنتی را تغییر داده و ایده و مفکوره حفاظت از امنیت جامع کشور و گسترش منافع استراتژیک را ایجاد می نماید. ذهنیت ثابت اپراسیون تک سرویس را تغییر داده و ایده و مفکوره اپراسیون مشترک سرویسهای مختلف را ایجاد می نماید. ذهنیت ثابت توجه به منافع گروهی را تغییر داده و ایده و مفکوره برنامه ریزی جامع با نظر داشت به منافع تمام نظام و تمام کشور را ایجاد می نماید.
یکی از وظایف استراتیژیک ارتش چین حفاظت از منافع بیرونی این کشور، اشتراک در همکاری امنیتی منطقه وجهان، حفاظت از صلح منطقه و جهان و اشتراک درعملیاتهای حفظ صلح سازمان ملل متحد می باشد. درحال حاضر چین بیشترین حصه از افسران اشتراک کننده عملیات حفظ صلح درمیان پنج کشور عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل را دارا میباشد. 13 نظامی چینی در خط مقدم عملیات حفظ صلح جان های شیرین شان را از دست دادند، بیشتر از 2500 نظامی چینی مصروف ماموریت های حفظ صلح سازمان ملل متحد هستند. ارتش چین همچنین ماموریت مبارزه با دزدان دریایی را در خلیج عدن به عهده دارند و بارها در امدادرسانی بین المللی اشتراک نموده است.
کشور چین که سالیانی یک کشور ضعیف و فقیر بود،امروز دارای دومین اقتصاد بزرگ جهان است. این دست آورد نه هدیه هیچ کشور دیگر است و نه حاصل از لشگرکشی. این نتیجه سیاست درست، کار وتلاش سخت مردم و ثبات اجتماعی است. چین نه برای دیگران مشکل خلق میکند و نه از مشکل میترسد، قلدری را قبول نداشته و از فشار نمی ترسد، میل به تملک منافع کشورهای دیگر نداشته و به پیشرفت کشورهای دیگر حسادت نمیکند.ضمناً کشور چین به هیچ وجه اجازه نمی دهد منافع خود زیر پا گردد وهرگز منافع هسته ای خویش را معامله نمیکند.
کشورچین بزرگترین کشور در حال پیشرفت در جهان است در حالی که ایالات متحده آمریکا بزرگترین کشور پیشرفته جهان است. این دو کشور به حیث دو اقتصاد بزرگ جهان و عضو دایم شورای امینت سازمان ملل متحد، مشترکاً مسئولیت عظیم و مهمی در رابطه به صلح جهانی را بدوش دارند. به قول جمله معروف در فیلم spiderman” توانایی بیشتر همراه با مسئولیت بیشتر “. همکاری چین و آمریکا به نفع هردو کشور بوده و مقابله این دوکشور نیز به ضرر هردو جانب است. وقتی که عقاب و اژدها باهم مقابله کنند، کشورهای کوچک و متوسط مثل افغانستان از آن ضرر می بیند.
روابط چین وآمریکا در مرحله بسیار حساس است. چین امیدوار است که با ایالات متحده آمریکا برپایه احترام، منافع متقابل، همکاری متقابل، کنترل اختلافات، رابطه دو کشور را به طور سالم و ثابت گسترش دهد. در مسئله افغانستان چین و آمریکا داری منافع مشترک هستند. کشورهای بزرگ مثل چین و آمریکا نقش قطعی در ثبات و انکشاف افغانستان ایفا می کنند. کشور چین مایل است برای حل مشکلات افغانستان با ایالات متحده آمریکا همکاری بیشتر داشته باشد و امیدوار است افغانستان به مرکز همکاری های کشورهای بزرگ تبدیل گردد نه به میدان رقابت میان کشورهای بزرگ.
مبارزه با تروریزم دغدغه مشترک کشورهای چین، آمریکا و افغانستان میباشد، هرسه کشور متضرر از تروریزم میباشند، مخصوصا افغانستان و چین که در خط مقدم مبارزه علیه تروریزم قرار دارند. چین به این عقیده است که تروریزم حد و مرز ندارد و خوب و بد را هم ندارد، نمیتوان با استندرد های دوگانه بر ضد تروریزم جنگید. هیچ یک از سیاست ها به تنهایی نمیتواند به طور کامل موثر باشد، ما باید از سیاست های جامع پیروی کنیم، علایم و عللها را ریشه یابی کرده و زمینه رشد و پرورش تروریزم را از بنیاد برکنیم. لازم است که یک جبهه متحد جهانی ایجاد شود، کانال های پشتیبانی مالی تروریزم قطع شود و دست تروریزم از استفاده از انترنت برای نشرو تبلیغ کوتاه ساخته شود.
چین از گفتگوی برابر و همزیستی مسالمت آمیز در میان تمدن ها و ادیان مختلف حمایت می کند و مخالف ارتباط داده شدن تروریسم به گروه های خاص قومی و مذهبی است. من در یک منطقه مسلمان نشین چین بزرگ شده ام. بسیاری از دوستان مسلمان دارم و همیشه اعتقاد دارم که اسلام دینی است که صلح را ترویج می کند، مردم را به خیرخواهی و دوری از شرارت دعوت می کند. با توجه به اینکه برخی از گروه ها از آموزه های اسلامی سوءاستفاده می کنند تا از افراط گرایی حمایت کنند، دولت چین اقداماتی بشمول حفاظت از فعالیت های قانونی مذهبی، جلوگیری از فعالیت های غیرقانونی مذهبی ، جلوگیری از افراط گرایی، مقاومت در برابر نفوذ و گسترش افراط گرایی و مبارزه با جرم و جنایت اتخاذ می کند.
زادگاه من، منطقه خودمختار سینکیانگ چین حکومتداری محلی از آزادی ادیان مطابق قوانین محافظت کرده، به عنعنات مردم دیندار احترام گذاشته ، کانال های قانونی را برای مؤمنان مذهبی باز کرده تا به صراحت ادیان مختلف را درک کنند و روحانیون وطن پرست را پرورش می دهد.ضمناً برای کسانی که با افکار افراطی شستشوی مغزی شده اند، جلوگیری آن به حیث اقدام ابتدایی مد نظر گرفته می شود قسمی که به آنها را تربیه و تعلیم حرفه ای می دهیم تا هم ذهنیت افراطی شان پاک شود و هم بتوانند صاحب حرفه گردند.
چین و افغانستان کشورهای همسایه و دوست هستند. در چند هزار سال گذشته میان این دو کشور هیچ مشکل، اختلاف و جنگ رخ نداده است، فقط دوستی، اعتماد و کمک متقابل وجود داشته است. احساسات مردم ملکی و نظامی دو کشور افغانستان و چین مشابه هم اند. در سال 1964، لیو شاکی، رئیس جمهور وقت چین، هنگام پذیرایی از ظاهرشاه و ملکه افغانستان که برای دیدار از چین به این کشور سفر کرده بودند گفته بود:” مردم افغانستان برای صدها سال مبارزه قهرمانانه کرده است و بارها و بارها دشمنان قدرتمندشان را شکست داده اند. مردم چین به شدت روح قهرمانانه و دستاوردهای شگفت انگیز مردم افغانستان برای دفاع از استقلالیت ملی این کشور را تحسین می کنند”. اعلیحضرت ظاهرشاه نیز پاسخ داد: “جاده ابریشم چین را به افغانستان و از آنجا به غرب متصل می کند. در نوشته های باستانی نویسندگان افغان ، چین به عنوان گهواره فرهنگی درخشان شناخته می شود. شاعران افغان همواره زیبایی های چین را تحسین کرده اند. مردم افغانستان اغلب به مبارزه عظیم قومی چینی علیه نیروهای خارجی توجه می و از آن به خوبی یاد میکنند. روابط دوستانه چین و افغانستان بهترین نمونه از روابط دوستانه دو همسایه با سیستم های اجتماعی و سیاسی مختلف است”. اکنون از یادآوری سخنان دو تن از بزرگان ما که تقریبا نیم قرن پیش از ما میزیسته اند، احساسات خاصی به ما دست می دهد.
چین و افغانستان دو کشور هم سرنوشت در امر مبارزه با تروریسم هستند. گروه تروریستی “حرکت اسلامی ترکستان شرقی” که در فعالیت های تروریستی و جدایی طلبی در سینکیانگ چین نقش دارند در تلاش هستند تا یک پناهگاهی برای خود در افغانستان ایجاد کنند و این تهدید جدی برای کشورهای چین، افغانستان و منطقه میباشد. در حال حاضر، افغانستان تنها کشور همسایه چین است که هنوز از جنگ و نا امنی رنج می برد. دستیابی هرچه زودتر مردم افغانستان به صلح، ثبات، استقلال و توسعه از آرزوهای برادران چینی تان هم هست.
به حیث بخش مهم ارتباطات شریک و همکار استراتیژیک میان دو کشور، ارتباطات ارتش دو کشور چین و افغانستان در قرن جدید توسعه یافته است و مبادلات افسران عالی رتبه و پرسونل ها میان دو جانب افزایش یافته است قسمی که درسال های 2016 و 2017 سترجنرال قدم شاه شهیم لوی درستیز اردوی ملی افغانستان و همچنین دگرجنرال بهرامی وزیر دفاع جمهوری اسلامی افغانستان از چین بازدید کرده و میکانیزم گفتگو استراتیژیک میان دو ارتش را ایجاد کرده و تحت چوکات میکانیزم همکاری و همآهنگی مبارزه با تروریزم نیروهای مسلح چهار کشور افغانستان، چین، پاکستان و تاجکستان به گفتگو و همکاری پرداخته.چنانچه چین کمک های زیادی برای ظرفیت سازی اردوی ملی افغانستان در زمینه مبارزه با تروریزم فراهم آورده است. به علاوه، تعداد زیادی از افسران افغانی که برای تحصیل و یا برای اشتراک در کورس کوتاه مدت به چین رفتند ابراز خوشحالی نموده و دست آوردهای خوبی داشتند.
ارتش چین مایل است تا همراه با اردوی ملی افغانستان تفاهمات مهم روسای جمهوری دو کشور را تطبیق نمایند. جانب چین همکاری خواهد کرد تا لوای کوهی در اسرع وقت تشکیل شود همچنین ارتش چین مایل است تا همکاری با جانب افغانستان در زمینه های مختلف را بطور مداوم تقویت بخشد.
کشور چین بطور جدی از پروسه صلح به رهبری و به مالکیت افغان ها حمایت نموده و طرح ابتکاری صلح و نقشه راه مصالحه که توسط رئیس جمهور غنی ارائه شده را تایئد نمود و حمایت میکند، درسال های اخیر چین برای پیشبرد مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و طالبان تلاش بسیار جدی نمود است، کشور چین امیدوار است که تمام احزاب مرتبط بتوانند منافع کشور و ملت افغانستان را ترجیح دهند و به یک سمت و یک جهت حرکت کنند و با افزایش اعتماد متقابل هرچه زودتر پروسه صلح ازسربگیرند تا مردم کمتر آسیب بینند و عسکران کمتر قرنابی شوند.امید می رود همه طرف های ذینفع افغانستان به جای یک جانبه گرایی از چندجانبه گرایی پیگیری کنند و به جای مقابله بایکدیگر بیشتر همکاری کنند و یک جای کارهای مسئولانه و مردم پسند را انجام دهند. امنیت متقابل و مشترک است، نمیتوان آن را با فداکاری امنیت کشورهای دیگر بدست آوریم. کشورچین همیشه طرفدار، ترویج کننده و تسهیل کننده روند صلح و آشتی ملی افغانستان بوده و خواهد بود. اطمینان می دهیم که تلاش های میانجی گرانه ما صلح طلب، عادلانه، سازنده، عاری از غرض و و تا حد امکان صورت می گیرد.
من مکرراً می گویم با توجه به اینکه کشور چین یک کشور درحال پیشرفت است، ما فقط میتوانیم تا حد امکان خود کمک ها حمایوی را برای افغانستان فراهم آوریم. کلید صلح و آرامش افغانستان در دست چین نیست، تاثیرات چین در رابطه به صلح افغانستان مهم و اما محدود است. ولی یک نکته حتمی است و آن اینکه، در آینده کشور چین درحل مسائل منطقوی و بین المللی بشمول مسئله افغانستان نقش مثبت تری بازی خواهد کرد. این همان چیزی است که ما باید انجام دهیم و هم انتظارات کلگی از ما است.
کشور چین صمیمانه خیر کشور افغانستان را می خواهد و همیشه با افغانستان برابرا برخورد می کند. چین قصد ندارد دنبال منافع ژئوپولیتیک در افغانستان باشد، چین به دنبال نماینده در افغانستان نیست، در امور داخلی افغانستان نیز دخالت نمیکند، وهمچنین اراده و اهداف خویش را بر مردم افغانستان تحمیل نمیکند، مدل سیاسی یا اقتصادی خویش در افغانستان ترویج نمی کند. چین یک کشور بزرگ و روشن است و اقداماتش در افغانستان واضح و روشن است، چین با تمامی احزاب و گروه ها در افغانستان دوست است و این یکی از دلایل مهمی است که مردم افغانستان به کشور چین اعتماد و علاقه مندی دارند.
کشور چین افغانستان را شریک مهم در تحقق ابتکار ” یک کمربند و یک راه” می شناسد. این ابتکار که درحقیقت احیای مجدد راه ابریشم قدیم است، اروپا و آسیا را باهم وصل میکند و به افغانستان کمک می کند تا این کشور با استفاده از مزایای جغرافیایی و منابع خویش دوباره به مرکز تبادل اجناس و تجارت مبدل گردد. به قول ما ” گل تحفه می دهید، بوی گل در دست تان می ماند” ابتکار یک کمربند و یک راه توسط چین ارائه شده اما متعلق به تمامی کشورهای جهان به شمول کشور افغانستان است و راه منفعت مشترک همه کشورها است. چین و افغانستان قبلا تفاهم نامه همکاری برای پیشرفت ابتکار یک کمر بند و یک راه را امضا نموده اند و فعلا در حال بحث روی موضوعات مشخص تر آن میباشند. درین چند سال چینیان مشکلات زیادی را متحمل شده و برای بازسازی صلح افغانستان خدمات مهم انجام داده و درعین حال چندین تن جان خود را از دست دادند.
اخیرا تهدیدات تروریزم بالای پروژه و پرسونل چینی مقیم افغانستان افزایش یافته است. حمله تروریستی روز 23 ماه گذشته بالای قونسولگری چین در کراچی پاکستان بار دیگر زنگ خطر را به صدا در آورد. امنیت اساس و پایه انکشاف است و زندگی پیش شرط دوستی .
ما نیاز داریم که دوستان نظامی افغانستان از امنیت تمام چینیان و سفارت جمهوری مردم چین مقیم افغانستان به خوبی محافظت نمایند تا نقش تروریست ها در راستای تخریب دوستی چین و افغانستان بر آب شود.
چین از بهبودی روابط میان افغانستان و پاکستان که منافع اصلی هردو کشور در آن نهفته است، تشویق، استقبال و حمایت میکند. یک ضرب المثل چینی است که میگوید، ” همسایه خوب همچو گوهر گرانبها است”. افغانستان نیز یک ضرب المثل دارد که میگوید، “مهمانان می آیند و میروند، اما همسایه ها همیشه می مانند”. افغانستان، چین و پاکستان، مکانیزم گفتگوی وزرای خارجه سه کشور را ایجاد کرده اند که دور دوم گفتگو های آن در سال جاری در کابل برگزار خواهد شد. ما امیدواریم این میکانیزم به گفتگو، ایجاد اعتماد متقابل و بهبود روابط میان افغانستان و پاکستان کمک کند و برپایه همکاری موجود میان سه کشور همکاری های سیاسی، اقتصادی و امنیتی سه جانبه نیز تقویت گردد.
سال آینده صدمین سالگرد استقلال افغانستان است و همچنین انتخابات ریاست جمهوری نیز دایر خواهد شد. مردم و نظامیان افغان در حال تجربه یک مرحله تاریخی بسیار مهم و چالش برانگیز هستند. در کشور شما گفته می شود که “آب حیوان درون تاریکی است”. من به شدت بر این باور دارم که مردم افغانستان که از هزاران سال تمدن بهره مند هستند می توانند برسرنوشت خود تسلط کرده، به صلح دست یافته و رویاهای خود را تحقق بخشند. در این روند، مردم چین همواره به افغانستان کمک خواهند کرد و همیشه با برادران افغان همدل خواهند بود!
پیامبر اسلام فرموده است، ” علم را بیاموزید حتی اگر در چین باشد”. من از دوستان حاضر صمیمانه استقبال می کنم تا بیایید چین و بگردید و ببینید. چین اصلا دور نیست، چین در پهلوی شماست.
تشکر از توجه همه!