دهها هزار تن از پشتونها خواستار پایان دادن به قتلهای غیرقانونی و آدم رباییهایی هستند که حکومت پاکستان را مسئول آن میدانند و اکنون یک مرد جوان کاریزماتیک به سخنگوی آنها بدل شده است.
منظور پشتین، که سی و چند ساله است، برای اعتراضاتی که اکنون به یک جنبش بدل شده و تعادل شکننده قبل از انتخابات سراسری در پاکستان را به خطر انداخته، یک رهبر عادی به نظر نمیرسد.
او نماینده مردمی است که میگویند طی دههها جنگ در مناطق مرزی پاکستان با افغانستان با آنها برخورد وحشیانهای شده است. نهادهای غیردولتی میگویند هزاران نفر از مردم در مناطق قبیلهای تحت اداره حکومت مرکزی و همچنین در بلوچستان پاکستان مفقود شدهاند.
چند روز پیش با وجود هشدارهای مقامات دولتی برای تحریم گردهمایی و بازداشت موقت برخی از رهبران این جنبش هزاران نفر از مردم در اجتماعی در شهر لاهور شرکت کردند.
“جنبش تحفظ پشتون” تشکلی کاملا صلحآمیز است و خواستهای آن در چارچوب قوانین پاکستان است؛ ولی فشاری که به رهبران کشور وارد کرده بسیار گویاست.
حتی ژنرال قمر جاوید باجوا، رییس ستاد ارتش پاکستان که پرقدردترین فرد نظامی این کشور است، در این موضوع مداخله کرده، این اعتراضات را “مهندسی شده” توصیف کرده و مدعی شده است که آنها از دستورات یک دشمن خارجی تبعیت میکنند در حالیکه به نظر میرسد اعتراضات خود جوش هستند.
“تروریسم در اونیفورم”
سکندرکرمانی، بیبیسی لاهور
جمعیت شعار میدهند “این چه نوع آزادی است؟” این همخوانی سرود جنبش اعتراضی است که به خوبی نارضایتی جمعیت وسیعی از “نبرد با تروریسم” حکومت پاکستان را نشان میدهد.
یکی از محورهای اصلی آن این احساس است که پشتونها سالهاست بین گروههای شبه نظامی تندرو و ارتش پاکستان گیر افتادهاند. مردی از دره سوات به من گفت که در یکی از جادههای آن منطقه هم ارتش و هم طالبان پست بازرسی دارند. اگر کسی ریش نداشته باشد طالبان او را به طرفداری از حکومت متهم میکند و اگر کسی ریش داشته باشد سربازان او را به وابستگی به گروههای تندرو متهم میکنند.
در دکهای در حاشیه تظاهرات، فعالان مشغول نوشتن نام مردان جوانی هستند که ادعا میشود توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده ولی هیچگاه در دادگاه حاضر نشدهاند. این یکی از حساسترین مسائل کشور است. جمعیت زیادی دور من جمع شده و همه میخواهند آنچه که بر سر اعضای خانواده آنها آمده برایم تعریف کنند.
خشم مردم از نهاد پر قدرت ارتش به صراحت با این شعار ابراز میشود:”مسئولین تروریسم آنهایی هستند که اونیفورم به تن دارند.” به چالش کشیدن ارتش به این صراحت در دورههای اخیر بیسابقه بوده و به نظر میرسد که در حال رشد است.
تاکنون رسانهها اخبار مربوط به جنبش تحفظ پشتون را که حمایت قابل توجهی جلب کرده به هیچ وجه منعکس نکردهاند.
در مقابل رسانههای به شدت کنترل شده پاکستان به تظاهرات دستههای کوچک مخالف این جنبش وقت زیادی اختصاص میدهند.
منظور پشتین زبان پشتون را با لهجه بومی قیبلهای خود یعنی “محسود” صحبت میکند. ولی برخلاف سایر مردان جوان قبیلهای او تحصیلکرده است و زبانهای اردو و انگلیسی را نیز به همان راحتی صحبت میکند.
او میگوید هیچگاه تصور نمیکرد که چنین حمایتی جلب کند ولی در مورد آنچه که باید تغییر دهد هیچ تردیدی ندارد.
او در ماه مارس در مصاحبهای با خودای نور نصر، از بخش پشتو بیبیسی، گفت:”مردم سرکوب شدهاند و زندگی آنها غیرقابل تحمل شده است. مقررات حکومت نظامی و توهین سربازان ارتش حرمت مردم را از آنها گرفته است.”
از ماه فوریه او و هوادارانش در سراسر مناطق پشتون نشین، از کویته تا پیشاور سفر کرده، جمعیت فراوانی را به خود جلب کرده و حکایتهای بیپایان مصیبت، مرگ و ویرانی را برملا کردهاند.
بسیاری “جنبش تحفیظ پشتون” را گشودن فصل جدیدی در عرصه سیاست کشوری میدانند که جنگهای نیابتی آن جمعیت پرشماری را نه فقط در مناطق قبیلهای و شمال غرب بلکه در بلوچستان، ایالت سند در جنوب و حتی مناطق شمالی در مرز چین به شدت محروم کرده است.
منظور پشتین گفته است جنبش او در انتخابات سیاسی شرکت نمیکند. ولی با این وجود در انتخابات سراسری امسال که تابستان برگزار خواهد شد تاثیر غیرمستقیمی خواهد داشت.
بابر ستار، وکیل و صاحبنظر سرشناس، نوشته است که آگاهی و وجدان اجتماعی منظور پشتین ممکن است در هویت پشتون او ریشه داشته باشد “ولی سئوالی که او مطرح کرده به همه ما مربوط میشود.”
بحثی که جنبش تحفیظ پشتون به راه انداخته در مورد “مناسبات اجباری بین شهروندان و حکومت پاکستان، (درباره) ویژگیها، اولویتها و اقدامات حکومت ماست که حق زندگی، آزادی، حرمت و برابری آنها را زیر سئوال میبرد.”
با وجود عدم پوشش اخبار مربوط به این جنبش توسط رسانهها، آنها با کمک فعالان رو به افزایشی که اکثرا اهل مناطق محروم هستند توانستهاند پیامهای خود را از طریق شبکههای اجتماعی پخش کنند.
منظور پشتین میگوید سال گذشته پس از بازداشت شدن به خاطر تظاهرات علیه ارتش و اداره اطلاعات آن شبکههای اجتماعی به داد او رسیدند.
او در مصاحبهای با بخش پشتو بیبیسی گفت: “نیروهای ارتش خانه ما را محاصره کرده و پدر و عمویم را در پست بازرسی که نزدیک محل بود بازداشت کردند. وقتی به آنجا رفتم من را نیز بازداشت کردند و داخل یک اطاق انداختند. آنها گفتند اعتراض علیه ارتش برای روحیه آنها مخرب است.”
به سرعت خبر بازداشت او به دوستانش رسید و آنها با پخش این خبر توانستند تظاهراتی در حمایت از او به راه بیاندازند.
“بعد آنها (ارتش) مرا از اطاق درآوردند و پیش یک سرتیپ بردند که به من گفت ما تو را آزاد میکنیم ولی به دوستانت بگو اعتراضشان را متوقف کنند.”
منظور پشتین در وزیرستان جنوبی متولد و پرورش یافته است؛ جاییکه که از اولین پناهگاههای طالبان پس از حوادث یازده سپتامبر بود.
همانند بسیاری از نواحی و قسمتهای شمال غرب پاکستان آزادی و امکانات مالی مردم این منطقه توسط ارتش و یا توسط گروههای شبه نظامی تندرو که با وجود همه انکارها نیروهای نیابتی ارتش محسوب میشوند به گروگان گرفته شد.
او که فرزند یک معلم است توانست تحصیل کند و پس از سال ۲۰۱۰ که خانوادهاش ناحیه جنگ زده وزیرستان جنوبی را ترک کرد به تحصیلات خود ادامه داد. در آن مقطع بسیاری از خانوادههای ساکن روستای آنها مجبور شدهاند به مناطق دورتری مثل شهرهای بانو، پیشاور، لاهور و کراچی پناه ببرند.
برای آن نسل آگاهی سیاسی نتیجه زندگی در خارج از وزیرستان و در عین حال تجربه کردن فقدان قدرت هنگام بازگشت به روستاهایشان بود.
همانطور که افراسیاب ختک، سناتور سابق، میگوید: “گدازه های آتشفشانی در تمام این سالهای پر از مشکل و تلاطم انباشت شد و منتظر فوران بود. دیر یا زود این روی میداد.”
روز ۱۳ ژانویه وقتی که مرد جوانی به نام نقیبالله از اهالی وزیرستان جنوبی در یک “رویارویی از پیش طراحی شده” کشته شد زمان فوران فرارسید. پلیس اعلام کرد او از گروههای مسلح تندرو بوده ولی خانواده اش میگویند او آرزو داشت مدل شود.
همین حادثه جرقه برگزاری تظاهرات بیرون باشگاه خبرنگاران در شهر اسلام آباد را زد. ابتدا کسی توجه چندانی نکرد ولی به مرور شمار معترضان افزایش یافت. یک کانتینر به محل آورده شد و آن را به صحنهای مجهز به سیستم صوتی بدل کردند. سخنرانیها شروع شد و در برخی از آنها به شدت از نهادهای امنیتی انتقاد شد.
پس از ده روز به یک جنبش وسیع تر “برای رهایی مردم پشتون از استبداد” نهادهای امنیتی پاکستان بدل شد. مردم از نقاط مختلف و دور دست برای شرکت در اجتماع به اسلام آباد آمدند و بسیاری عکسهای افراد مفقود شده را آورده بودند و به دنبال اطلاعات در مورد آنها میگشتند.
منظور پشتین میگوید:”من فقط از وضعیت در منطقه خودمان مطلع بودم. ولی وقتی ماجراهایی را که در مناطق دیگر اتفاق افتاده شنیدیم ،در سوات و یا باجور، متوجه شدیم که همه جا وضعیت همینطور بوده است.”
او به حادثهای اشاره میکند که دو هفته قبل از بازداشت او در اکتبر گذشته باعث تظاهرات شد.
یک سرباز بر اثر انفجار بمب در روستایی به نام شامکای در وزیرستان جنوبی کشته شد.
“ارتش در منطقه حکومت نظامی برقرار کرد و به همه مردم دستور داد از خانههای خود بیرون بیایند. آنها زنها را مجبور کردند در یک طرف بنشینند و بعد مردها را تک به تک در برابر چشمان آنها شکنجه کردند. یک پسر بچهای که صرع داشت در حالیکه پدر و مادرش تماشا میکردند زیر شکنجه جان داد.”
بیبیسی این ادعاها را با ارتش پاکستان در میان گذاشته ولی هیچ پاسخی دریافت نکرده است.
برخی میگویند با همه این اوصاف منصفانه است اگر بپرسیم که پشتونها با اجازه دادن به جوانان خود برای پیوستن به گروههای مسلح تندرو تا حدی مسبب این وضعیت هستند. منظور پشتین این سئوال را رد میکند.
او میگوید: “ارتش پاکستان گروههای مسلح تندرو را تقویت کرده است. از اسلام به عنوان یک عامل تهییج استفاده کرده است.”
“این حرف من نیست حرف سرهنگ امام (یک مامور سابق اداره امنیت ارتش پاکستان) است که گفت ۹۵ هزار جوان را آموزش داده است و یا حرفهای پرویز مشرف فرمانده سابق ستاد ارتش پاکستان است که گفته ما آنها را آموزش دادیم، ما مجاهدین را از سراسر جهان آوردهایم، و آنها قهرمانان ما بودند.”
برخی میگویند با همه این اوصاف منصفانه است اگر بپرسیم که پشتونها با اجازه دادن به جوانان خود برای پیوستن به گروههای مسلح تندرو تا حدی مسبب این وضعیت هستند. منظور پشتین این سئوال را رد میکند.
او میگوید: “ارتش پاکستان گروههای مسلح تندرو را تقویت کرده است. از اسلام به عنوان یک عامل تهییج استفاده کرده است.”
“این حرف من نیست حرف سرهنگ امام (یک مامور سابق اداره امنیت ارتش پاکستان) است که گفت ۹۵ هزار جوان را آموزش داده است و یا حرفهای پرویز مشرف فرمانده سابق ستاد ارتش پاکستان است که گفته ما آنها را آموزش دادیم، ما مجاهدین را از سراسر جهان آوردهایم، و آنها قهرمانان ما بودند.”